آخرین اخبار
اشتراک گذاری
۱۱ خرداد ۱۳۹۸
کد مطلب : 28459

 

بعد از استعفای مبهم فرماندار سابق لنده، فرماندار کهگیلویه نیز استعفا داد و اکنون نیز فرماندار شهرستان دنا تغییر کرد؛ نکته خاص این تغییرات این است که انتصاب اولین زن فرماندار این استان و همچنین انتصاب یک فرماندار سردسیری در منطقه گرمسیر که فارغ از توانمندی گزینه‌های انتخاب شده، هر دو از رویکردهای متفاوت و امیدبخش مدیریتی این استان بودند، به شکست منجر شدند.

نادیا صداقت بعد از یک‌سال دوره سرپرستی خود در فرمانداری دنا، جای خود را به علی‌یار علی‌پور محمد‌صادقی داد تا او هرگز اولین فرماندار زن استان کهگیلویه و بویراحمد نشود و این اقدام خوب استاندار کهگیلویه و بویراحمد، شکست بخورد.

نکته دیگر این انتصاب این است که بعد از اینکه یکسال دوره سرپرستی نادیا صداقت در دنا طول کشید، دوباره علی‌پور، سرپرست فرمانداری دنا شد تا باز هم معلوم نباشد که آیا فرماندار دنا، همین آقای علی‌پور است یا او نیز دوره سرپرستی موقتی خواهد داشت.

با مروری بر مواضع غلام‌محمد زارعی در واکنش تلویحی به انتصاب سرپرست جدید می‌توان فهمید که حالا حالا باید مردم سی‌سخت یک فرماندار غیرمقتدر دیگر را تحمل کنند همان کاری که به روز مردم کهگیلویه رفت.

زارعی از آقای تاج‌امیری برای فرمانداری دنا حمایت کرده و با فشارهایی که روی او خواهد بود، بعید نیست که فرماندار واقعی دنا، گزینه دیگری غیر از آقای علی‌پور باشد اگر هم نباشد او دست کم باید دست به عصا باشد.

نکته نگران‌کننده دیگر در انتصابات این روزهای علی‌محمد احمدی، انتخاب محمدجعفر نیک‌بخت در شهرستان کهگیلویه بود که باز هم آنقدر دوره سرپرستی و عدم اقتدار مدیریتی او طول کشید که او مجبور به استعفا شد.

برای اولین‌بار یک مدیر از حوزه سردسیر به مقام اول یک شهرستان گرمسیری می‌رسید که این رویکرد مدیریتی با پذیرشی که از سوی مردم بافرهنگ کهگیلویه همراه بود، می‌توانست پایانی باشد بر تعصبات کورکورانه قومیتی و منطقه‌ای ولی این انتخاب با استعفای آقای نیکبخت و طولانی شدن دوره سرپرستی او، عملا در حال عقیم شدن است.

پشت‌پرده حمایت‌های محمدکاظم نظری در معاونت سیاسی استانداری از این مدیر دشت‌رومی، اطمینان از انتصاب یک فرماندار با همه معیارهای فرمانداری را تضعیف کرد و بیشتر شائبه فرماندارخیزی منطقه دشتروم را تقویت کرد.

در گچساران نیز نحوه انتخاب فرماندار هر چه باشد، چیزی نبوده که استاندار کهگیلویه و بویراحمد در آن نقش مستقیم و تعیین‌کننده‌ای داشته باشد و فارغ از خوب و بد این انتخاب باید گفت که او مستقیما با سفارش و بدون لحاظ معیارهای انتخاب یک فرماندار آمده است.

تاجگردون و عدل هاشمی

در بین مدیران‌کل، مدیران شهرستانی و و بخشداران هم تا دلمان بخواهد حکم‌های سرپرستی بیش از ۶ ماه وجود دارد و این موضوع بسیاری از کارها را لنگ کرده است.

همه این تصمیمات متزلزل از سوی استاندار نشان از سهمیه‌بندی و دخالت نمایندگان مجلس و سیاسیون دارد که استاندار نیز به دلایلی که همه می‌دانند به آن‌ها تن می‌دهد اما چون گزینه واقعی خودش نیستند، مجبور است با همین شیوه آزمون و خطایی، مدیران را انتخاب کند  تا شاید بعد و با محرز شدن ضعف آنها و یا دلایل موجه دیگر، بتواند نمایندگان را به تغییر آنها مجاب کند.

شیوه‌ای که دود آن به چشم مردم خواهد رفت.

بعید است خود آقای احمدی هم این ایرادات اساسی در انتخاب‌هایش و موانع آزادی عملش در انتصاباتش را نپذیرد.

باید از خودمان بپرسیم، کدام فرماندار در استان کهگیلویه و بویراحمد واقعا در حد و قواره یک فرماندار است؟ آنهایی هم که کلاس کار یک فرماندار را داشتند و یا دارند، با چه موانعی روبرو بودند و هستند؟

بسیاری از همین تغییرات فعلی هم به نوعی نشانه‌ای از عدم موافقت دلخواهانه استاندار با گزینه‌های فرمانداری‌های این استان بوده است اما نشانه‌های خوبی از انتخاب جانشین‌ها نیز وجود ندارد و احتمالا درب انتصاب‌‌ها در کهگیلویه و بویراحمد بر همین پاشنه، خواهد چرخید.ریواس

این مطلب بدون برچسب می باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *