استانداری که می رود کارنامه ای که می ماند
آنچه این روزها از موضوع رفتن شخص استاندار کهگیلویه و بویراحمد مهمتر است، کارنامه مدیریتی اوست که در افکار عمومی ماندنی یا حذف میشود؛ اکنون این مهم است که آیا حدود یک سال و نیم، افسار مدیریت این استان را دست اهل او دادیم یا نه؟ چه سرنوشتی در انتظار این استان در دوره […]
آنچه این روزها از موضوع رفتن شخص استاندار کهگیلویه و بویراحمد مهمتر است، کارنامه مدیریتی اوست که در افکار عمومی ماندنی یا حذف میشود؛ اکنون این مهم است که آیا حدود یک سال و نیم، افسار مدیریت این استان را دست اهل او دادیم یا نه؟ چه سرنوشتی در انتظار این استان در دوره جدید استانداری است؟
اگر چه هنوز رفتن احمدی از استان کهگیلویه و بویراحمد رسمی اعلام نشده اما همه شواهد و قرائن از رفتن او حکایت دارد.
احمدی استعفا داده است اما هنوز این استعفا روی میز وزیر نرسیده و او بعد از مشورت و هماهنگی با وزیر کشور، به احتمال زیاد راهی انتخابات دهلران میشود تا یکبار دیگر نماینده مردم حوزه جنوب استان ایلام شود.
البته همه چیز به دیدار او با آقای رحمانی فضلی و کسب نظر او مرتبط است تا او یا روی قول مطمئن وزیر برای مسئولیتی بالاتر حساب کند یا ریسک رفتن به انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه آبدانان و دهلران استان ایلام را بپذیرد.
برای همین هم، همهچیز فعلا و دستکم تا فردا مبهم است و معلوم نیست آیا کهگیلویه و بویراحمد دوباره باید یک دوره گذار دیگر را بیازماید یا اینکه راه نرفته احمدی در این استان از سر گرفته میشود.
به هر حال احمدی امروز یا فردا، دیر یا زود، رفتنی است اما آنچیزی که میماند، کارنامه اوست که باید از ابعاد مختلف سنجیده شود.
علیمحمد احمدی یکی از استانداران با عمر کم مدیریتی بود و زور حواشی مدیریت در کهگیلویه و بویراحمد، به تحمل و توان او چربید و برای همه مشخص شده که احمدی، هوای رفتن کرده است.
او که از روز اول با امتیاز منفی نداشتن سابقه اجرایی پا به این عرصه مهم گذاشت، خیلی زود سوار بر موج مدیریت این استان شد و دست روی مسائلی گذاشت که مردم میخواستند.
موضوعگیری احمدی روی بیخیالی و بیحالی مدیران و عدم پاسخگویی آنان با محوریت نظمبخشی به امورات مدیران، مهمترین موضوعی بود که خیلی زود، احمدی و استانداریاش را بر سر زبانها انداخت و بسیاری را امیدوار کرد که این استان چنین استانداری را میخواهد.
این نسخه فقط حدود ۶ ماه خیلی خوب جواب داد و اگر چه چاشنی تحقیر برخی مدیران را هم به همراه داشت اما قاطبه مردم با این رویکرد همراه بودند؛ بعد از آن دیگر استاندار بیانگیزه شد و شاید هم متوجه شد که اینجا، نمیشود برای اصلاحات و تغییرات خیلی هزینه داد.
دیگر شاهد آن نظمپذیری مدیران و حضور به موقع و شخصا آنها در جلسات همانند ۶ ماه اول دوره احمدی نبودیم؛ او را به تندخویی متهم کردند و انتقادات از او بالا گرفت تا این دستاورد خوب، ماندنی نشود.
اما در این بخش هیچکاری که نکرده باشد، این مطالبه را برای مردم مطرح و تا حد زیادی مقدمات آن را فراهم کرد تا هم مدیران پاسخگویی داشته باشیم هم پای کار و منظم باشند.
ریواس
حداقل این سیستم مدیریتی این بود که ” ها و نه” مدیران مشخصتر شد و کمتر مردم و متقاضیان با امروز و فرداهای مدیران بازی داده شدند.
استانداری در دوره او اقتدار بیشتری پیدا کرد و مدیران تا زمانی که این اقتدار با سختگیریهای استاندار روی نظم و انضباط اداری بود، حرفشنوی خوبی داشتند.
استقلال استانداری احمدی در مقابل زیادهخواهیهای نمایندگان مجلس به نسبت بسیاری از استانداران قبلی دستکم در دو حوزه انتخابیه بویراحمد و کهگیلویه بزرگ بهتر و قابل قبولتر بود.
احمدی به کمک همان اقتداری که داشت و همان حسابی که مدیران از او میبردند، به چندین منازعه بین اداری از جمله مشکل گلخانهداران فرودگاه یاسوج و موضوع زمین تصفیهخانه اضطراری بین دانشگاه علوم پزشکی و آب و فاضلاب شهری پایان داد تا برخی کارها بعد از سالها کار فرسایشی، روی ریل اجرا قرار گیرند.
بازدیدهای گاه و بیگاه او از پروژهها، تحرک خوبی به تکمیل برخی پروژههای زخمی این دیار داده بود اما این رویکرد او هم با تیر بیپولی و تحریمها، خودش زخمی شد.
نباید فراموش کنیم که احمدی در یکی از بدترین دوران به لحاظ اقتصادی و اعتبارات به این سرزمین آمده بود.
در دوره استانداری او، وزرا و دولتمردان ارشد، به کرات به این استان آمدند و یکی از دستاوردهای این آمد و رفتها، طراحی پایلوت اقتصادی برای دو منطقه لنده و زیلایی بود که در لنده این طرح خوب که البته از قبل هم استارت آن زده شد، با هدف آبادانی و توسعه آن، اجرایی شد و اکنون در حال انجام است و اگر بنیاد مستضعفان در کارش جدی باشد، شاهد تغییر چهره رنگپریده لنده خواهیم بود.
عملکرد خوب در حوزه اشتغال روستایی و کسب رتبه پنجم در پرداخت تسهیلات اشتغال روستایی از دیگر دستاوردهای این دوره مدیریتی بود.
ورود احمدی به این استان نیز همزمان با چندین بحران از زلزله تا سقوط هواپیما و سیل بود که با بهرهگیری از توان مدیر جوان حوزه مدیریت بحران و دیگر عوامل، به خوبی از این بحرانها عبور کرد.
بحرانهایی که میتوانست هر کدام از آنها، به نکته تاریک کارنامه او و حداقل برای او دردسر درست کنند، مدیریت شدند.
بهرهگیری از مدیران جوان تنها به مدیرکل بحران استانداری ختم نشد و او در چندین مسئولیت مهم به جوانان اعتماد کرد.
نباید فراموش کنیم که بسیاری از حواشی و فشارها روی دوش مدیریت ارشد این استان را مدیر جوانی تحمل میکرد که اگر چه جوان بود اما از تجربه و درایت لازم برخوردار بود و کارش را آنقدر خوب انجام داد که احمدی دغدغهای برای مدیریت توقعات و انتظارات بیرون و مدیریت ریز و بم درون ساختاری و حتی اربابرجوعان نداشت.
احمدی همین اعتماد را هم به مدیرکل جوان روابط عمومیاش داشت تا در دورهای که حتی استانداری از پرداخت حقالزحمه آگهیهای روزنامهها هم عاجز بود، او بتواند دوره استانداری احمدی را با کمترین حواشی، به پایان برساند.
مدیریت حدود یک سال و ۹ ماه علیمحمد احمدی، بدون تردید، ایرادات زیادی داشته و او قطعا باید پاسخگوی ایرادات و ابهامات باشد.
کریم بنام
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید