آخرین اخبار

عبور از تاجگردون

سیده زهرا حسینی

اشتراک گذاری
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
کد مطلب : 28121

مدتها پیش بیمارستان باشت افتتاح شد، اما به دلایل عدم مدیریت صحیح، نبود بودجه برای بکارگیری پرسنل و دلایل دیگر درش بسته شد تا جایی که نماینده نسبت به آن واکنش نشان داد. از مدتها قبل از آن، پروژه های شهرداری گچساران تعطیل شد و دلیلی که گوش به گوش شنیده می شد این بود که پروژه ها به دست افرادی خاص و سفارش شده داده نمی شود و یکی از دلایل مشکلات شهرداری این بود. بارها و بارها نماینده در موضوعاتی مجبور به دخالت شده است، برای آنکه یک مدیر نمی تواند مشکل را جمع و جور کند. تاجگردون با وجود آرامشی که دارد، گاها در جلسات به مدیران تشری می رود، کدخدامنشی در وجودش است. 
وقتی بیمارستان باشت آنطور درش بسته شد، این تصور ایجاد شد که بودجه آوردن به تنهایی کافی نیست و مدیریت صحیح نیاز است، وقتی در کار شهرداری سنگ اندازی شد، اختلافات نماینده و شهردار آشکار شد، و بالا گرفت و وقتی نماینده چند بار در جلسات یا همایش ها متذکر شد «برای کوچکترین موضوعی مثل شکستن یک لوله آب باید خودش ورود می کند» این تصور ایجاد شد که در این شهر تعادل و توازن قدرت وجود ندارد.
مونتسکیو، سیاستمداری که نظریه توازن قوا را ارائه داد و امروزه سه قوه قضاییه، مقننه، مجریه را از برکت وجود مونتسکیو اجرایی کرده ایم. در واقع نظریه مونتسکیو را اگر به تمام جامعه تعمیم بدهیم، می توانیم به این برداشت برسیم، در صورتی که توازن قوا در یک «شهر» وجود نداشته باشد و یکی باشد شبیه کدخدای ده که زورش از بقیه بیشتر باشد، قانون معنا و کارکرد خود را از دست می دهد و «کدخدا» می شود قانون.  کدخدا شبیه همان کدخدای ده برره است که یک «جان نثار» می خواست که پاچه خواری اش را بکند و یکی مثل «بگوری» که برایش شعر بخواند، وقتی اینها جور باشند بقیه هم تلاش می کنند به مقام بگوری و جان نثاربرسند. بگوری ها و جان نثارها کاری ندارند بجز اینکه در چشم کدخدا خوب جلوه کنند.اما بگوری ها و جان نثارهای گچساران نه فقط آن «صد نفر»ی بودند که تاجگردون در جشن تجلیل از ورزشکاران به آنها اشاره کرد، تعدادشان زیاد است، فریاد تشکر و تقدیرشان بخاطر لطف کدخدا همیشه شنیده می شود. اگر هم کسی نخواهد بگوری باشد دیر یا زود جایش را به دیگری می دهد.
اما این کدخدا منشی منجر به از بین رفتن استعدادها و نخبگان می شود، این تصور از آنجایی قوت می گیرد که این گمانه  در میان مردم قوت گرفته است که «مدیران توانمند و مستقل نیز در بدنه دولتی این شهرستان جایگاهی ندارند و دیر یا زود حکم تودیع می خورند یا منتقل می شوند، همچنانکه برکناری پورالحسینی، مخالفت با ظفری شهردار، یا حتی انتقال رحیمی به لرستان، و حتی حکم فساد زینل زاده را به برنامه های انتخاباتی و «نگرانی» تاجگردون از ادامه فعالیت آنها ارتباط می دهند.
اینگونه می شود که کدخدا می شود خدا، و عبور از خدا عین کفر است. البته این گونه خدایان آسمانی نیستند و نهایتا می شود نامشان را گذاشت خدای زمینی. و اما خدایانی هم هستند در این شهرهای اطراف که خدایی کردن شان سروصدای زیادی ندارد. خدایانی که می شود به صفحه اینستاگرامشان سر زد و دید که آنها هم بودجه برای مردم دیارشان می برند، در حالی که «خدای برنامه و بودجه» هم نیستند، بلکه یک خدای معمولی هستند، مثل دیگر خدایان. پشت سر هم مدرسه های چندکلاسه و زمین چمن مصنوعی افتتاح می کنند، پتروشیمی هم دارند، پروژه های جاده و راه سازی هم دارند ولی مردمشان نمی ترسند غضب خداوندی شامل حالشان شود وقتی به خدای دیگری روی بیاورند و نمی ترسند که شیر بودجه و نفت رویشان بسته شود.
شاید خیلی از اصلاح طلبان از طبقات متوسط شهری طرفدار تاجگردون باشند، آنهایی که دغدغه نان و کار ندارند، اما بقیه مردم را نمی توان پیش بینی کرد، هر چند که در شرایط سخت اقتصادی طبقات متوسط به سمت طبقات پایین تنزل کرده اند و با هزینه های زیاد زندگی و گرانی دست و پنجه نرم می کنند و دیگر اصلاح طلبی و اصولگرایی برایشان معنایی ندارد، در چنین شرایطی فقط «تغییر» شرایط اهمیت می یابد.
سعیدحجاریان تئوریسین اصلاح طلب درباره انتخابات ۹۸ اشاره ای کرد که اظهار داشت: «انتخابات، به معنای کنونی آن، مصداق گدایی قدرت است. اصلاحات، صدقه بگیر نیست و اگر مکنت دارد باید با اتکا بر آن به بازار سیاست برود. اگر پول بازار سیاست را نداشتیم باید بکوشیم آن را کسب کنیم نه آن که به هر بُنجُلی تن دهیم». در واقع حجاریان به انتخاب استصوابی شورای نگهبان در ردصلاحیت ها انتقاد وارد کرده، اما وی نمی داند که نمایندگان حال حاضر پیش از اینکه زیر قضاوت شورای نگهبان رد یا تایید شوند به معنای دیگری به گدایی قدرت یا به معنای دیگر به گدایی رأی روی آورده اند، که نه دیگر عزتی برای اصلاح طلبی برجا می ماند و آبرویی که بخواهند به رای شورای نگهبان تمکین کنند یا نکنند!
میزان نارضایتی مردم از شرایط فعلی کشور که دستپخت دولت و مجلس است آنقدر بالا هست که حتی در صورت رد نشدن اصلاح طلبان- که در حال حاضر بیشترین صندلی های مجلس را در اختیار دارند- از طرف مردم مورد استقبال قرار نمی گیرند.
البته تاجگردون حتما برای این ۱۰ماهه برنامه های زیادی دارد و نمی توان منکر تلاشش شد، ولی این موضوع که عبور از تاجگردون یک ریسک به حساب می آید قطعا یک برنامه روانی است که برای تاجگردون رأی های زیادی را به صندوق انداخته است، اما این «تصور» هم دقیقا شبیه  قضایای «تکرار می کنم» خاتمی که ترس از برسرکار آمدن اصولگرایان را در روزهای آخر انتخابات در مردم ایجاد کرد بی اثر شده است، همانطوری که خاتمی نیز-با وجود نارضایتی مردم- گفته است بعید می داند که تکرار کردن اثری داشته باشد.
البته تاجگردون برای برون رفت از این وضعیت، و به دلیل رویکرد مردم بر اساس استدلال ساده ی «نوبت این حزب تمام شد، حالا نوبت آن یکی است» و روی آوری به اصولگرایان؛ شاید این دیدگاه را در میان مردم تقویت کند که اصلاح طلب نیست، تاجگردونی که پیش از این تحرکاتی برای نزدیک شدن به اصولگرایان از خود نشان داده بود و با واکنش منفی برخی نمایندگان مواجه شد و برخی ها هم این تعبیر را که «تاجگردون در تهران اصلاح طلب است، در شهرستان اصولگرا» در مورد او ذکر کردند و تاجگردون در این زمینه نیز نتوانست به مطلوب خود دست یابد.
جدای از اینها، بیعت اصل که ناجی اصولگرایان برای «ایجاد وحدت» است، اخیرا آب پاکی را روی دست رئیس برنامه و بودجه مجلس ریخت و لقب «میرشکار» تاجگردون را ساختگی دانسته و گفت: «هیچکس نمی گوید ، دوغ من ترش است. ایشان که شعارش خدمت بی منت بود ، لزومی نداشت خود را قهرمان جلوه دهد . این شعار از طرف ایشان نوعی خود برتریست. اگر هم شکاری ذبح شده عده ای خاص از آن بهره برداری نموده و دیگران فقط بوی آن را استشمام کرده اند».
در واقع بیعت اصل به خوبی به شرایط اقتصادی دوقطبی شهرستان گچساران اشاره دارد، که در آن عده بسیار کمی، از املاک و ثروت، یا پروژه های بادآورده استفاده می کنند و شرایطی ایجاد شده که در آن یک سمت فئودال های غنی قرار دارند و در سمت دیگر، جمعیت فقیر.
عوام فریبی، روی دیگر «قهرمان جلوه دادن» تاجگردون است، موضوعی که با تکیه بر احساسات، نه واقعیات اتفاق می افتد. سروصدا و برنامه های مجلل و جشن های آنچنانی برای افتتاح «هر خیابان، یا سالن ورزشی» آنقدرها در چشم مردم بزرگ جلوه می کند که هر کسی یادش می رود گوجه و پیاز را کیلویی چند می خرد، همین اندازه کافی است که بودجه بادآورده ای آمده و مکانی ساخته شده، اگر سودش به جیب یک نفر برود مهم نیست، همینقدر که جلوی چشمشان خیابان زیبا باشد کافی است. سوالی که ذهن را به خود مشغول می کند و نیازمند پاسخگویی است اینکه آیا اگر کسی بعد از تاجگردون نماینده این شهر شود، دست روی دست می گذارد و کاری نمی کند؟آیا بقیه شهرها نمایندگانی ندارند که اینچنین خدمت هایی برای شهرشان ارائه دهند؟
اخیرا بنا به شرایط – در سکوت جناح اصلاح طلبان که خواه ناخواه باید به انتخاب تاجگردون سربنهند- اصولگرایان فعال تر شده اند و فضایی سیاسی را رقم زده اند که آغازی برای ائتلاف یا اتحاد است. اما تاجگردون از شروع سال جدید، فعال تر از همیشه ظاهر شده است و با نزدیک شدن به انتخابات رفتار سیاسی او، برای یافتن ضعف و قوت، یا برای قضاوت درست و غلط بودن فعالیت های او، بیش از پیش زیر ذره بین افکار عمومی رفته است.
تاجگردون، مرد حاشیه، به خوبی مردم شهرش را می شناسد، یکی را باید مدیرکل کرد، دیگری به یک سلام و احوالپرسی قانع است، زیرا که دیدن تاجگردون و ابراز وفاداری به او برای برخی غنیمت است. از طرف دیگر، هرچند که زینل زاده پس از طی دوره ای که باید منتظر حکم ش می ماند وقت برای فکر و برنامه ریزی زیاد داشت و می توانست پس از حکم تبرئه اش، شوری بویژه در جریان اصولگرایان راه بیندازد، ولی انگار زینل زاده عزمش بیشتر از اینها جزم است که بخواهد با سروصدا در رسانه ها آتش به پا کند.
زینل زاده یک بار گزیده شده، الان در سکوت و آرامشی به سر می برد که نمی توان بعد از این آرامش را پیش بینی کرد؛ شاید او افق شکست تاجگردون را می بیند که نارضایتی مردم از او بزرگترین دلیل این شکست می تواند باشد. بیراه نیست که تاجگردون در فرصت هایی که برایش مغتنم است بیشتر از همیشه در حوزه انتخابیه اش فعال شده، یک شب از معلم ها تجلیل می کند، شب دیگر از ورزشکاران. هر چند که در جشن ها هم حضور معلم ها کمرنگ بود، و هم اعتراض ورزشکاران در حین و پس از جشن بالا گرفت.
اگر تاجگردون که در جابجایی مدیران و عزل و نصب ها تجربه خوبی پیداکرده، بجای تمرکز روی این گونه مسائل که فلان مدیر را از فلان ایل، و فلان مدیرکل را از فلان طایفه می گذاشت طی این چند ساله روی مسائل مهمتر اقتصادی و معیشتی تمرکز می کرد که الان لازم نبود با گروکشی ها رأی جمع کند، طی این دو سال به همه اهدافش می رسید و نیازی نبود به کارهای این چنینی روی بیاورد. هرچند بیعت اصل در مصاحبه اخیرش این شیوه جمع آوری رأی را کارساز ندانسته و گفته است «بر اساس برآورد های انجام شده ، تعدادی از مسئولین شهرستانی و حتی استانی در روزهای پایانی و نزدیک به انتخابات ، مسیرشان را از آقای تاجگردون جدا خواهند کرد.
از طرفی بیعت اصل که اصولگرایان را به وحدت دعوت کرده، دست روی یکی از نقاط ضعف تاجگردون گذاشت، که بارها از این حیث نقد شده است. بیعت اصل بکارگیری نخبگان و جوانان شهرستان در سطوح کلان مدیریتی را یکی از ضعف های تاجگردون دانسته و گفت « به عقیده بنده ایشان می ترسد که از جوانان شایسته ، تحصیل کرده و پاک دست گچساران و باشت در مدیریت کلان کشور استفاده کند زیرا می داند فرزندان این دو شهرستان آنقدر توانمند هستند که اگر به هر کدام از آنها جایگاهی بدهد خیلی زود پله های ترقی را طی کرده و روزی ممکن است از خودش جلو بزنند».
همه تئوریسین ها و فعالان سیاسی و اقتصادی بر جنگ اقتصادی و شرایط وخیم اقتصاد در کشور محرز شده اند، بنابراین در انتخابات جدید، اگر حواشی دیگری ایجاد نشود و ذهن افکار عمومی به سمت و سوی مسائل فرهنگی نرود، انتخابات سال آینده به گونه ای تنگاتنگ با اقتصاد و مسائل اقتصادی گره خورده است. لزوما در چنین شرایطی، با درنظرداشتن شرایط تحریم و نگاهی واقع بینانه نسبت به آن، مجلسیان و دولت در ایجاد این شرایط دخیل هستند و آنچه کاندیداهای انتخابات سال آینده باید بر آن تمرکز کنند راهکار دادن برای تغییر شرایط و ایجاد وضعیتی بهتر از شرایط کنونی است.
 

این مطلب بدون برچسب می باشد.

یک پاسخ به “عبور از تاجگردون”

  1. بیدک گفت:

    این تحلیل اشتباه است تاج گردون برنده میدان است و خیلی از دوره گدشته در بین اصول گرایان بهتر رای دارد اصلاح طلبان (یا نیروهای قدیم ناراحتی دارند اما تا تاج گردون هست به هیچ کس رای نمی داند و تاج گردون اهل کار است بعض جدید و قدیم تا راههای جدید را یاد بگیرند ۴ سال آنه ها رو به پایان در آخر زلزله آمد در جهت ثبت نام باید عده ای که سکته نزند حرفی بزند تا اینکه دیدشان بشتر خراب نشود سید هادی تقی زاده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *