راز کنگره شهدای استان کهگیلویه و بویراحمد
۱) موجودیت ما در گرو بقای «هویت» ما است. تولید و باز تولید فرهنگ برای بقای «هویت» الزامی ست. در عصر کنونی و در این معرکهی هویتها، هویتی میتواند بقا پیدا کند که دغدغهها و فرهنگ خود را با جامعهی خویش به اشتراک بگذارند. آنها را در فرهنگ مشترکی سهیم کند و نقش ایشان را […]
۱) موجودیت ما در گرو بقای «هویت» ما است. تولید و باز تولید فرهنگ برای بقای «هویت» الزامی ست. در عصر کنونی و در این معرکهی هویتها، هویتی میتواند بقا پیدا کند که دغدغهها و فرهنگ خود را با جامعهی خویش به اشتراک بگذارند. آنها را در فرهنگ مشترکی سهیم کند و نقش ایشان را نشان دهد. بنابراین تجلیل و تکریم فرهنگ اهمیت پیدا میکند. به بیان دیگر تکریم و تجلیل از فرهنگ صرفاً برای تقدیر از فرهنگ و عوامل فرهنگی نیست، بلکه در این موضوع جامعه و بقای اجتماعی و هویتی آن نیز اهمیت پیدا میکند.
۲) از جمله فرهنگهای مهم در جامعه ایران، خاصه عصر انقلاب اسلامی، فرهنگ «ایثار» و «شهادت» است. این فرهنگ که ریشه در تعالیم کهن اسلامی دارد از گذشته تا کنون جاری است. فرهنگ ایثار و شهادت همچنین ریشهی عمیقی در تاریخ ایران دارد. اساسا قوام ایران متکی به این فرهنگ بوده است. با وجود این اوج تبلور اجتماعی مفهوم مورد نظر در انقلاب اسلامی و در دوران جنگ است. اکنون نیز این فرهنگ در مفهوم مدافعان حرم جاری است.
۳) در تاریخ ایران، دفاع مقدس رخدادی است که حجم عظیمی از فرهنگ ایثار و شهادت را تولید کرد. استان کهگیلویه و بویراحمد ما نیز در این رخداد سهم داشت. از قضا این سهم کم نبود. ما به نسبت جمعیت استانمان، در نخستین ردههای شرکتکنندگان در جنگ بودیم و بیشترین شهید را تقدیم انقلاب کردیم.
۴) به یمن فراموشی فرهنگ ایثار و شهادت در برههای از تاریخ انقلاب (دوره ی سازندگی و اصلاحات)، در عمل بین مردم و فرهنگ یاد شده فاصله ایجاد شد، این فاصله داشت چنان زیاد میشد که خوفِ انقطاع فرهنگ و به تبع آن صدمه هویتی ایجاد میشد. در گفتمان توسعه محور، چه اقتصادی و چه سیاسی، جایی برای فرهنگ ایثار و شهادت نبود، بر همین اساس بود که این فرهنگ به حاشیه رفت. و اگر نبود یادوارههای شهدا، امروز صحبت کردن از این فرهنگ سخت بود.
۵) یادوارهها ما را به گذشته وصل می کنند و با بازتولید فرهنگ ایثار و شهادت، زمینه شیدایی اجتماعی آگاهانه را ایجاد میکند. البته فرهنگ تولید شده صرفا حاصل یادوارهها و کنگرههای شهدا نیست. با وجود این، یادوارهها به طور خاص این مهم را عهده دارند. با اشتراکگذاری فرهنگی که از این طریق حاصل میشود، نیروهای جدید وارد هویت انقلابی میشوند. از همین رهگذر است که بخش عظیمی از نیروهای مدافع حرم، نسل سوم و چهارمی انقلاباند. کسانی که از بعد زمانی اساساً انقلاب و فضای انقلابی را درک نکردند.
۶) کنگرهی شهدای استان کهگیلویه و بویراحمد، بیشک رخداد عظیمی در عرصه فرهنگ اجتماعی استان است. بهانهی خوبی ایجاد شده است تا بار دیگر این فرهنگ با جامعه و نیروهای اجتماعی به اشتراک گذاشته شود. برای این مهم باید در نظر داشت که از خانوادههای شهدا خاصه پدران و مادران ایشان تجلیل شود. ایثارگران، از فرماندهان گردان ها گرفته تا نیروهای رزمی باید بار دیگر در این رخداد حاضر شوند و با تجدید خاطره بر بازتولید این فرهنگ اثر بگذارند. بیشک خاطرات آنان بسیار ارزشمند خواهد بود.
۷) استان ما ظرفیتهای عظیمی در جنگ داشته که فرصت خوبی برای قلمزنی برای علاقه مندان به این حوزه است. حضور استان در عملیاتهای کربلای ۴ و ۵ ، خیبر و فاو از جملهی آنها است. همچنین رخداد تشکیل گردان اما حسن مجتبی(ع) به عنوان یکی از معدود اگر نگوییم یگانه گردان فامیلی و طایفهای دوران دفاع مقدس که قادر است لایههای بومی جنگ را برای ما بازگو کند و رخداد پدخندق میتواند موردهای مناسبی برای تأملهای قلمی، سینمایی و خبری باشند. همچنین دیدن تلاشهای نیروهای جوانی که در عرصه فرهنگی ایثار و شهادت تلاش میکنند، قلم میزنند، دوربین به دست میگیرند، شایسته است. چه نیکوست که بخشی از کنگره اختصاص داده شود به داوری آثار قلمی و صوتی و تصویری همین نیروهای جوان.
۸) پرداختن به امر فرهنگی بدون توجه به تاریخ و گذشته، خاصه «گذشته ی هم راه» گمراه کننده است. صرف پرداختن به گذشته اگر چه میتواند مهم باشد اما از آن مهمتر توجه به گذشته برای بازتولید فرهنگ، جهت قوام حال و بنای آینده است. فرهنگ ایثار و شهارت نشان داده است که میتواند حیات و قوام اجتماعی را ایجاد و حفظ کند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید