قانونی که با ضمانت یا بی ضمانت اجرا تصویب شود و مردم آن را یاد بگیرند و به آن پایبند باشند، در حالی که آقایان خود جلسات و دعوتهای خود را پیشاپیش و به صورت کاملا غیر قانونی برگذار میکنند و با دادن شام و نهار به شعور مردم اهانت وارد مینمایند.
حکایت اینروزها بیشتر شبیه حکایتهای ملانصرالدین میماند که بر منبر مینشست و میگفت در فلان شرایط باید فلان قسمت قالیچه را قیچی کرد و دور انداخت، اما وقتی خودش به خانه رفت و دید که همسرش به صحبتهای او عمل نموده و در شرایط مشابه گوشه قالی را چیده است او را مزمت و سرزنش نمود و گفت من آن حرفها را برای خانهها و قالیچههای مردم زدم نه برای خانه و قالیچه خودم.
تصاویر و بزرگنماییها و پنهان کاریها در خصوص تخلفات انتخاباتی آقایان کم و بیش در فضای مجازی و واقعی در دسترس است و کسانی که خود را برای رسیدن به قانونگذاری ملانصرالدینی آماده میکنند خود با دهن کجی به قانون انتخابات راه خویش را پیش گرفته و اهداف خویش را پیش میبرند.
اگرچه همواره تلاش کرده ام با نگاهی فراطایفهای و فراجناحی انتخابات را مورد قضاوت قرار دهم، اما لازم و ضروری میدانم اینبار به عنوان یک بابکانی از حیثیت و شآن ایل بزرگ و سترگ بابکان دفاع نموده و حرکت کاندیدای محترم مجلس را در تاریخ امروز هجدهم بهمن ماه نود و هشت جناب آقای هاشمی را مورد سرزنش قرار دهم و خطاب به ایشان بگویم بابکان اگر به خاطر تبعیضات و حق کشیهای امثال جناب گرسنه هم مانده باشد، اما مثل همیشه مغرور و سربلند است و نیازی به سفره کشی امثال شما ندارد
بابکان سربلندتر از آن است که شما و امثال شما بتوانید با برپایی سفره نانی رای و شعورش را بخرید و حیثیتش را به حراج بگذارید، در حالیکه اگر نماینده خوبی بودید میبایست ماهیگیری را باب میکردید نه خوراندن یک وعده ماهی را،
کما اینکه خود بهتر از هر کسی میدانید کسانی که در منطقه کلایه در جلسه شما حاضر بودند مهمانان خود شما بودند که از مناطق دیگر و با دعوت تیم همراهتان به آنجا آمده بودند و اصلا بابکانی نبودند، اما صرف اینکه جلسه مذکور را در منطقه بابکانی نشین برگزار کردید موجب بدنامی ما و رنجش بزرگان ما شدید و به حیثیت بابکان لطمه وارد نمودید که بدین وسیله اعاده حیثیت میشود تا کهگیلویه بزرگ بداند که بابکان همچنان به مانند اردشیر و آیین اردشیر نجیب و سربلند و نام آور است و هیچ کس نمیتواند او را با نرخ کلان بخرد چه برسد به وعده غذایی.
رفتارهای انتخاباتی شما و همتایانتان در کهگیلویه همچنان فرهنگ ستیز و جهان سومی باقی مانده است که لازم است در اینباره مردم به آگاهی برسند و تصمیم بگیرند که به شما و امثال شما نه بگویند،
مردم در انتخابات آزاد هستند و اگر کسی با کسی بیعتی داشته تمامآ توافقات خانوادگی بوده و بابکان در مورد هیچ کاندیدایی یکپارچه نبوده و اعلام یکصدایی نکرده است، اگر لیدر شما، شما را در منطقه بابکانی نشین به منزلش دعوت مینماید.
همانند لیدرهای سایر کاندیدا که آنها را به منازل خویش دعوت نموده اند تیم غیرحرفهای رسانهای شما حق ندارد آن را بیعت طایفهای بابکان با شما بنامد و برای شما تاییدیه یا اعتبار بخرد، بگذارید مردم خود انتخاب کنند.
نتیجه انتخابات با پول و غذا عوض نمیشود.
بیشتر از این به شعور مردم اهانت نکنید.
در بیشتر کشورهای جهان که دارای انواع متفاوتی از مجلس یا پارلمان هستند، این مجالس به عنوان یکی از ارکان اصلی سیاستگذاری عمومی در سطح داخلی و خارجی این جوامع معرفی میشوند و نمایندگان این مجلس نیز هر کدام به تنهایی دارای نقش سیاستگذار هستند.
در میان نمایندگان اینگونه مجالس نیز تنها برخی نمایندگان هستند که از جایگاه سیاسی، اجتماعی و … خاصی برخوردار بوده و نقش بیشتری در سیاستگذاری کشور خود دارند که معمولاً این نمایندگان در رأس کمیسیونهای مختلف مجالس قرار میگیرند.
در ایران نیز برخی نمایندگان مجلس جایگاه خاصی در سیاستگذاری عمومی ایران دارند که البته باید به صراحت گفت که این جایگاه به خاطر نقش آنان (ریاست کمیسیون و …) در مجلس است و نه به خاطر توانایی، کارآمدی و مقبولیت و مشروعیت بالا و خاص آنان.
در مجلس شورای اسلامی ایران، معمولاً چند کمیسیون معدود مانند: کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات، کمیسیون اقتصادی، کمیسیون انرژی و کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، تأثیرگذاری بیشتری در سیاستگذاری کشور داشته و اعضای هیئت رئیسه آنها و به خصوص رؤسای این کمیسیونها دارای جایگاه ویژهای در معادلات سیاسی، اقتصادی و … ایران هستند.
جناب آقای غلامرضا تاجگردون به عنوان رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس و همچنین کمیسیون تلفیق بودجه سالانه مجلس طی بیش از ۶ سال اخیر، همواره به عنوان یکی از سیاستگذاران مشهور مجلس در مسایل اقتصادی و حتی سیاسی و … کشور مطرح و برجسته شدهاند.
جایگاه سیاسی و اقتصادی آقای تاجگردون که بیشتر به خاطر نقش ریاست کمیسیون برنامه و بودجه و همچنین کمیسیون تلفیق بودجه میباشد، موجب شده است تا زندگی و روابط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایشان با حساسیت بیشتری نزد افکار عمومی شهروندان ایرانی و به خصوص شهروندان حوزه انتخابیهاش در شهرستانهای گچساران و باشت مورد بررسی قرار گرفته و شبهه برانگیزتر باشد.
اکنون و در آستانه انتخابات یازدهمین دوره مجلس، چند پرسش اساسی است که طی چند سال اخیر مطرح شده و جناب آقای غلامرضا تاجگردون تاکنون به آنها پاسخی ندادهاند:
یکم: سرکوب و انزوای نیروی انسانی توانمند: اکثریت شهروندان گچساران و حتی طرفداران و حامیان نزدیک ایشان نیز به سیاست سرکوب و انزوای آقای تاجگردون علیه نخبگان و نیروهای توانمند و کارآمد گچساران و باشت معترف بود و اعتراض داشتهاند.
جوانان و دیگر شهروندان استان، یکی از جلوههای نمایندگی غلامرضا تاجگردون در ۸ سال اخیر را نوچه پروری به جای نخبه پروری و شایستهگرایی میدانند.
این سیاست که مورد اعتراض شدید و نارضایتی شهروندان شده است، سیاستی است که موجب شده است تا آینده نخبگان گچساران و باشت در مقایسه با نخبگان دو حوزه دیگر استان یعنی بویراحمد و کهگیلویه بزرگ، بسیار ضعیفتر و حتی تاریکتر نمایش داده شود.
رقیبان انتخاباتی ایشان و به خصوص سید قدرتالله حسینی، تأکید بسیاری بر استفاده از نخبگان و نیروی انسانی کارآمد دو شهرستان دارند و حتی آقای حسینی در یک یادداشت که در رسانههای استانی منتشر شد ضمن اعتراف به کم توجهی به نخبگان در دوران گذشته، بر اصل گردش نخبگان واقعی تأکید نموده و اعلام نمودند: «بعد از سالها مطالعه و تجربه اجرایی متوجه این امر شدم که از مهمترین موانع اصلی توسعه و همچنین فساد در استان، عدم گردش نخبگان واقعی است».
دوم- عدم اعلام برنامه توسعه برای آینده حوزه انتخابیه: غلامرضا تاجگردون علیرغم تمام پیشینه طولانی و تجربههای مختلف در نهادهای برنامهریز، تصمیمساز و سیاستگذار ایران مانند سازمان برنامه و بودجه و ریاست کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، اما تاکنون از ارایه یک برنامه جامع و سامانمند کاری برای ۴ سال آینده که میخواهند نماینده شهروندان گچساران و باشت باشند، امتناع نموده و تنها به سخنرانیهای سیاسی و احساسی پرداختهاند.
سوم- عدم پاسخگویی به شبهات پیرامون فعالیتهای اقتصادی: در حالی که اکثریت شهروندان کهگیلویه و بویراحمد و حتی در سطح ملی با حجم گستردهای از اطلاعات، خبرها و پروندههای مشکوک به فساد آقای غلامرضا تاجگردون در سطح محلی و ملی مواجه هستند و امید داشتند تا این پرسشها از سوی ایشان شفافسازی و پاسخ داده شود، اما آقای تاجگردون به جای پاسخ به این شبهات مهم، تنها به دنبال متهمسازی رقیبان خود بوده و آنها را گنجشکهای پر سر و صدا لقب دادهاند!
اگر آقای تاجگردون به این شائبههای اقتصادی پیرامون خودشان پاسخ شفاف و محکمهپسندی میدادند، بسیاری از شهروندان دو شهرستان گچساران و باشت از ایشان جدا نشده و همچنان به ایشان رأی میدادند.
چهارم- ادعاهای بزرگ و ترس شدید از شکست: جناب آقای تاجگردون که همواره و در تمامی همایشها و نمایشهای تبلیغاتی خود در گچساران و باشت و حتی جلسات سیاسی و اداری استان و شهرستان، خود را یکی از مهمترین شخصیتهای کشور معرفی مینمایند، اکنون به جایی رسیدهاند که به جای رسیدگی به مسایل مهم کشور و به خصوص بودجه سال آینده ایران، به مسابقه محله به محله و خانه به خانه انتخاباتی مشغول شدهاند!
دیگر نامزدهای انتخابات مجلس از استان کهگیلویه و بویراحمد و شهرستانهای گچساران و باشت نیز در حال گردش خانه به خانه هستند، اما وضعیت غلامرضا تاجگردون با دیگران و به خصوص رقیبان خود در گچساران و باشت بسیار متفاوت میباشد، زیرا آقای تاجگردون به مدت ۸ سال اخیر به عنوان نماینده مجلس حضور داشته و کل معادلات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و … دو شهرستان را در انحصار داشتهاند.
اما رقیبان تاجگردون در انتخابات مجلس یازدهم ( آقایان سید قدرتالله حسینی، اردلان زینلزاده، هومان عسکری) طی ۸ سال اخیر از فضای سیاسی انتخاباتی به دور بوده و بسیار کمتر از آقای تاجگردون در رسانههای محلی و ملی حضور داشتهاند، بنابراین بر سیاست گردش محله به محله و خانه به خانه این کاندیداها، ایراد چندانی وارد نیست.
نباید فراموش نمود که بخش عمده نارضایتی و ناخشنودی شهروندان کهگیلویه و بویراحمد و حتی ایران که به وخامت شرایط زندگی ایرانیان، مشکلات، معضلات و بحرانهای اقتصادی کشور مربوط میشود، ناشی از اقدامات و سیاستگذاریهای چند ساله اخیر مسئولین ارشد کشور است که غلامرضا تاجگردون نیز به عنوان رئیس کمیسیون برنامه و بودجه کشور و کمیسیون تلفیق بودجه مجلس، نقشی مهم در آنها داشته است
جناب آقای تاجگردون، چرا به جای پاسخگویی به شهروندان در مورد سیاستهای اشتباه و ناکارآمد اقتصادی طی چند سال اخیر، رقیبان خود را متهم مینمائید؟
آیا شخصیتی که ۶ سال اخیر رئیس مهمترین کمیسیونهای اقتصادی مجلس ایران بودهاند، باید برای کسب رأی به خانهگردی بپردازند؟
چرا قبل از فصل کنونی انتخابات به اجرای چنین مسابقه محله به محله و خانه به خانهای اعتقاد نداشتید و مدعی بودید که به جای حضور در گچساران، باشت و دیدار با شهروندان رنج کشیده، در تهران به دنبال حل مشکلات دو شهرستان و ساختن آینده بهتر برای شهروندان هستید؟
و …
به نظر میآید آقای غلامرضا تاجگردون به خوبی متوجه شدت نارضایتی و ناخشنودی شهروندان از ایشان شدهاند و با اجرای سیاست تبلیغاتی محله به محله و خانه به خانه به دنبال دلجویی از شهروندان ناراضی هستند تا بتوانند بار دیگر با رأی هیمن شهروندان ناراضی به مجلس راه بیابند.
در حالی که ایران نیاز به تغییر سیاستها و تدوین سیاستگذاریهای کلان اقتصادی جدید دارد تا بلکه بتواند در مقابل تحریمهای فلج کننده غرب، مقاومت نموده و شرایط شهروندان را حداقل تثبیت نمایند، رئیس یکی از مهمترین ساختارهای سیاستگذاری کشور یعنی کمیسون برنامه و بودجه و کمیسیون تلفیق بودجه در گچساران و باشت در حال گردش خانه به خانه برای کسب رأی شهروندان ناراضی از وضعیت موجود و همین سیاستها و سیاستگذاران هستند.
اکنون بهترین زمان برای آقای تاجگردون است تا به جای خانهگردی تبلیغاتی، به پرسشهای بیشمار شهروندان در مورد مشکلات و بحرانهای اقتصادی کشور و سیاستگذاریهای ناکارآمد مجلس و کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در تشدید این بحرانها، پاسخ دهند تا شاید شهروندان ناراضی و ناخشنود بتوانند دلیلی کوچک برای رأی دادن مجدد به ایشان بیابند.
چند روز پیش می خواستم مطلبی در مورد تاج گردون بنویسم. اینکه رد صلاحیت شده و دارد لابی می کند صلاحیت بگیرد و در این مدت نزدیکانش تلویحا تهدید کرده بودند که اگر صلاحیتش تایید نشود، امنیت شهر گچساران را به تیراندازی مختل می کنند.
یکی از آفات امروز جمهوری اسلامی، تشکیل الیگارشی قدرت است. یعنی افراد وقتی به عرصه قدرت می رسند، نخستین هدف و کارویژه شان می شود، تلاش برای پیوند به سایر عرصه های اقتصادی، امنیتی، سیاسی. این می شود که طرف بعد چند دوره نمایندگی، یا مسئولیت در تمامی عرصه های کشور ریشه می دواند و عملا حذف یا برخورد یا توبیخ او محال می شود.
امثال آقای تاجگردون که این ایام گزارش های زیادی از اتهامات اقتصادی حولش مطرح شد، همین قصه است. آقای حسنوند را نمی شناسم اما او هم به هر حال قدرت و نفوذ و لابی خودش را داشته.
زاویه بعد بررسی این ماجراها که به کرات تکرار شده، نقش #شورای_نگهبان است. شورایی که تشکیل شده تا از قانون اساسی و حقوق ملت در برابر عناصر نامطلوب حراست کند و مانع دسترسی آنها به قدرت شود.
این تشکیلات که باید فراجناحی و فرای باشگاه ها و لابی های قدرت شود، اینطور خودش جزو پازل قصه می شود. یعنی آن شان و آن وجه استقلالش را تحت تاثیر جریان ها قرار می دهد.مسئولین شورا همواره خواسته اند ملت به آنها اعتماد کنند، اما سوال این است که ما باید به رد صلاحیت شما اعتماد کنیم و دلایلی که برایش برشمردید، مثل مثل مالی، اخلاقی، مواد مخدر و … ؟ یا به تاییدتان؟ شما معلوم نیست با ملت چند چندید کلا. آن از وضعیت بررسی صلاحیت های در دوره ریاست جمهوری های قبل، این از این وضع.
]]>جدای از مسائلی که پیرامون نماینده ی فعلی گچساران در مجلس مطرح است وبر این اساس ،تأیید صلاحیت وی با مشکل مواجه شده است،
همین تأخیر وزارت کشور در اعلام وضعیت ایشان در این مرحله ، نشان دهنده ی وجود لابی های گسترده ی ملیست که در حال چانه زنی می باشند.
وزارت کشور،استانداری ک.ب و فرمانداری گچساران باید توضیح دهند که به چه دلیلی در اعلام وضعیت این نامزد انتخابانی تعلل می کنند؟؟
این،عین تبعیض نیست؟
برخی از نامزدهای برجسته تهران از گرایش های سیاسی مختلف رد صلاحیت یا عدم احراز شدند و در مرحله ی بعد با اعتراض،پیگیر مطالباتشان هستند،گچساران که شهری کوچک در جنوب ایران است، چه تفاوتی با پاییتخت ایران دارد؟؟
این روش که خریدن زمان برای فشار بیشتر بر شورای نگهبان است، هم تبعیض امیز است و هم نشان دهنده ی عمق تاثیرگذاری لابی و چانه زنی در معادلات سیاسی کشور، و هم تضییع حقوق مردم.
مردم اعم از موافقین و مخالفین حق دارند که وضعیت نامبرده برایشان مشخص گردد.
اگر مواردی شبیه این نامزد در گوشه ای دیگر از کشور هست، آن هم کاریست اشتباه.
به هرحال،صلاحیت یک نامزد یا تایید می شود یا محرز نمی شود و یا رد می شود، و در ادامه مسیر زمان و فضای مناسب برای دو احتمال اخر پیش بینی شده است.بنا براین این تاخیرها هیچ وجه منطقی ندارند.
« خط تیره» نباید به یک روش مرسوم در این فرایند بررسی صلاحیت ها تبدیل شود،هرچند که اثبات کننده ی یک نکته ی مهم هست و آن، وجود لابی ها و جریان قدرت حامی نامزد مورد بررسی می باشد.اگرچه در ظاهر امر، وجود لابی های مختلف از همه ی عناصر و جریانات و مجموعه ها،نشان دهنده ی اهمیت ان عنصر و به نوعی اعتبارزاییست ولیکن،شورای نگهبان و نهادهای نظارتی باید در چنین مواردی،بیشتر تردید کنند و رایزنی های گوناگون را نشانه ای احتمالی از وجود روابطی دیگر بدانند.
منفعت شخصی شاید شاخصترین ویژگی این قشر است که در انتخاباتها بویژه انتخابات مجلس تجلی مییابد و بیش از همیشه خود را نمایان میکند.
افرادی که بواسطه جایگاه علمی، شغلی، اجتماعی یا مناسبتهای منطقهای که برای خود دستوپا کرده و از قِبَل این جایگاه، خود را تحت عناوینی همچون بزرگ طایفه، نخبه و نهایتاً لیدر به جامعه، طایفه و فامیل قبولانده، اکنون انتخابات را بهترین فرصت برای رسیدن به منفعتهای شخصی میبینند.
اینان که جایگاهشان را پیش از این تثبیت نموده، خود را آماده صعود به سمت سود، منصب و جایگاهها و مقامهای بالاتر اما با نردهبان مردم میبینند.
مردمی که در نگاه اینان، توان تشخیص خیر و شر را ندارند و باید به جای آنان تصمیم گرفت، به جایشان فکر کرد، به جایشان حرف زد و القصه اینکه به جای آنان رأی داد.
شوالیههایی هستند که برای سود سرمایهدارانِ زرسالار تلاش میکنند تا از قِبَل سود آنان، خود نیز به منصب و جایگاهی دست یابند، کیسه خود را ببندند، بستگان و اطرافیانشان را آباد کنند و در نهایت سوار بر مَرکَبهای چند صد میلیونی بر همان مردمی که از نردهبانشان به اینجا رسیدهاند، فخرفروشی کنند و پُزَش را بر آنان نهند.
فیالجمله باید گفت سود این شوالیهها در کمفهمی و ناآگاهی مردم است، بدین معنا که هرچه مردم در جهل باشند سود و منفعت خود و بالادستانشان تضمین است، لهذا روزبهروز بر جُهدشان میافزایند تا مردم، جاهلانی باشند که توان تشخیص خیر و شر، زیبا و زشت را نداشته باشند تا اینگونه سیطرهی سلسلهگان خود بر مردم را تداومی همیشگی بخشند.
اما افرادی هستند با نیات نیک که برای آگاهی بخشیدن به مردم و از سر دلسوزی تلاش میکنند، اما نفع عمومی را بر نفع شخصی ترجیح میدهد و سعیشان آن است تا با رشد فکری و آگاهی که به مردم میبخشند، آنان را صاحب تواناییهای فکری نموده تا خود، دست به انتخاب بزنند و خود سرنوشت خود را تعیین کنند و خود خیر و شر را از هم تمییز دهند.
به مردم یاد میدهند تا خود فکر کنند، خود حرف بزنند و خود انتخاب کنند.
کمکشان میکنند تا مطالبهگر حقوق خود باشند و اینکه چگونه مسئولانشان را در برابر کجیها و کمکاریها پاسخگو نمایند.
کمکشان میکنند تا ارجحیت نفع عمومی بر نفع شخصی را در خود نهادینه کنند و نفع عموم را نفع خود نیز تلقی کنند.
شخصیتهای که خود را همطراز با عامه مردم میبینند و به حشر و نشر با آنان افتخار نیز میکنند.
]]>
]]>
]]>
همچنان که برادر رئیس مجلس یعنی آقای صادق آملی لاریجانی از قوه قضائیه رفت و آقای محمّدجواد لاریجانی نیز بعید نیست از دفتر حقوق بشر قوه قضائیه برود، میتوان گفت که به نوعی فشار نامرئی اجتماعی باعث شده که لاریجانیها با صلاحدید خودشان از صحنه خارج شوند.
یکی از دلایل انصراف علی لاریجانی از کاندیداتوری مجلس را ریزش سرمایه اجتماعی روحانی می توان دانست که حتی این ریزش شدید بر اصلاحطلبان تأثیر میگذارد. باید دید در روحانی دوسال باقیمانده دولت خود آیا به نحوی عمل می کند که این ریزش گستردهتر شود؟!
مدت زمانی از انصراف علی لاریجانی از کاندیداتوری مجلس نگذشته بود که عارف ریاست فراکسیون امید نیز اعلام انصراف از کاندیداتوری مجلس نمود که بعنوان بمب خبری در رسانه ها منتشر شد که در حقیقت پس از مصوبه بنزین شرایط نامساعدی که از جو عمومی بر مجلسیان و دولت بیش از پیش وارد شد ایشان اعلام انصراف از کاندیداتوری مجلس نمودند.
در این راستا غلامرضا تاجگردون که با تکیه به لیست امید و دولت و شخص علی لاریجانی جایگاهی در مجلس و نفوذ در لایه های مختلف اقتصاد و دولت برای خود یافته بود، حال که ریشه های این منابع قدرت از کاندیداتوری انصراف دادند و همچنین شرایطی که در خصوص مصوبه بنزین پیش آمد که ایشان از اعضای اصلی این مصوبه نیز بودند، به نظر می رسد در وضعیت کنونی متوجه شده که ریزش های کلان و انصراف منابع رانت و قدرت به مناطق و شهرستان های گچساران و باشت هم سرایت کرده است. بنابراین در این روزها از بزرگنمایی رسانه ای و برگزاری همایش های متعدد و افتتاح پروژه های کوچک و گاهاتکراری به هر قیمتی جهت جلوگیری از کاهش نفوذ شخصی و خانوادگی خود در این مناطق اقداماتی را انجام می دهد و همچنین در سطح تهران و کشور در این روزها تجسم می شود که به فکر چاره ای برای پرش به سمت و سویی که بتواند شرایطی را برای موقعیت خود فراهم کند باشد.
]]>