چه کسی راه صد ساله را یک شبه پیموده است؟!

مهدی سهمگين پاسخی به مطلب  نقد ی به یادداشت “پاکدل مهمترین نقطه اتکای تاجگردون را هم به چالش کشاند”  حسین آذربو داده است که از نظر خوانندگان می گذرد:

شما علاقمند به مناظره و نماينده گريزان، هردو حق داريد، ايشان ميدانند مناظره چه ابزاري ميخواهد وآنهارا ندارند و شما هم نمي دانيد چه ابزاري مي خواهد و هيچ چيزي هم نداريد.
انصافاً چه كسي ره صد ساله را يك شبه پيموده؟
مجيد دلبندم! !، اون كلمه متبادر هست نه متوادر، يه كم مطالعه كن جناب مهندس! ! به فكر خودت نيستي به فكر مهندسين باش

جناب آقای حسين آذربو
با سلام و دعاي خير؛
در يادداشت جنابعالي با عنوان ” پاسخي به يادداشت ًناگفته و نقد سومً غلامرضا پاکدل”، مي خواستم عرض كنم اتفاقاً تمام معيار ارائه شده از سوي آقاي پاكدل پخته، مهندسي و كمّي هستند. جالب است بدانيد تقريباً همينگونه است كه مي فرماييد، جناب نماينده از بي پاسخي سكوت اختيار كرده اند وگرنه يك باراحساس كرد مي تواند مانند سايرين، آقاي مهندس پاكدل را نيز با فرافكني و سفسته بازي به عقب براند ولي آنچنان جواب محكمي دريافت كرد كه ديگر پيدايش نشد. ضمناً فراموش كرده ايد آنانكه بر منتقدان تاختند و از اهالي رسانه شكايت كرده اند، مديران بعد از آقاي مهندس پاكدل بودند كه منتخب و مريد نماينده تان بودند كه نتوانستند ارادتشان را به سرانجام برسانند و مورد غضب ايشان واقع شدند.
فرموده ايد: كاش نماينده محترم مثل شما، “ره صد ساله را يك شبه طي مي كرد”. شك ندارم فقط اين ضرب المثل را بلد بوده ايد و خواسته ايد، استفاده كنيد تا نوشته تان ضرب المثل هم داشته باشد به قول معرف ” پَي گل نَه پَتي بو ” وگرنه برادر عزيزم، واقعاً تو نميداني كه دقيقا برعكس گفته اي؟ واقعاً نميداني آقاي نماينده به دليل حضور حاج بهرام تاجگردون در عرصه قدرت در آن زمان، براساس پست اينستاگرامي خودش، به محض خروج از دانشگاه، به عنوان مديركل حوزه اقتصادي وزارت اقتصاد و دارايي و سپس به عنوان مديركل برنامه و بودجه استان كهگيلويه و بوير احمد منصوب شده است. (يعني ره صد ساله را يك ساعته طي كرده است) ؟ ؟ ” نكند مي خواستيد از گهواره بيفتد روي صندلي رياست جمهوري “!! واقعاً شما كه سالها در شركت نفت مشغول به كار هستيد، نمي دانيد كه آقاي مهندس پاكدل بر عكس نماينده محترمتان، مراتب سازماني را مرحله به مرحله از سرپرست نوبتكاري گاز و گاز مايع، رئيس عمليات خوردگي، مهندس خوردگي، رئيس بازرسي فني و خوردگي، رئيس گاز و گاز مايع، مدير عمليات و عضو هيات مديره، مديرعامل، مدير توليد و عمليات نفت و گاز پارس طي نموده و اكنون معاونت برنامه ريزي شركت ملي نفت ايران مي باشند؟ حالا انصافاً چه كسي ره صد ساله را يك شبه طي نموده است؟
جهت انتصابات، ناگفته و نقد دوم آقاي پاكدل را بخوانيد. اگر ميخواهيد در خصوص انتصابات، منكرِ وضعيتِ اسفبارِ كنوني شويد كه بايد بگوييم، اگر بعضي ها خود را به خواب زده¬اند، جنابعالي خود را به مرگ مغزي زده¬ايد.
جذب نيرو را هم مطمئن باشيد تنها دوره اي كه در آن از اداره كار و آزمون خبري نبوده و صد در صد پارتي بازي بوده است، دوره همين نماينده بزرگوارتان مي¬باشد.
خوب است بدانيد در ارتباط با جذب، علي¬رغم حاكم بودن طيف نماينده و همه تلاشهاي ايادي ايشان در نفت، پس از مدتها بررسي توسط سازمان بازرسي و قوه قضاييه و رسيدگي به پرونده¬اي كه به آن اشاره نموده¬ايد، با كمال افتخارآقاي مهندس پاكدل با سربلندي، تبرئه و بر عملكردشان مهر تائيد خورد و مديران بعد از ايشان، مربوط به دوره اسفناك نماينده و مورد حمايت ايشان، محكوم شدند.
احترام و تكريم به ارباب رجوع، خصوصاً خانواده هاي معظم شهدا از نكات برجسته دوران آقاي مهندس پاكدل بوده است. شك ندارم آنچه در مورد مادر شهيد فرموده¬ايد، دروغي بيش نيست.
در خصوص متعصب كور بودن، نياز به گفتن نيست هر كه نوشته تان را خواند، متوجه شد. “چيزي كه عيان است چه حاجب به بيان است”.
در رابطه با تحليل، كه آقاي پاكدل در تمامي تحليل ها، دوره خودشان را هم تحليل كرده اند. بايد عرض كنم فقط خواسته ايد هر چه دلتان مي¬¬خواسته بنويسيد.
آقاي بي خبر از همه جا، تو چه تحصيلكرده اي هستي كه نمي داني افتخار هر مهندس ايراني است كه يا دانش آموخته دانشگاه صنعتي شريف باشد يا دانشگاه صنعت نفت؟ به هر حال سعي كرده ¬ايد چشمانتان را بر مستندات و استدلالت ببنديد، ولي نمي شود آفتاب را نديد. قبول كنيد هر چه تلاش كنيد روز، روز است و شب، شب.
راستي برادر گلم! اولاً، مگر مدرك كار داني چه ايرادي دارد كه هنوز مهندس نشده خودتان را مثل آن بنده خدا يك مقطع بالاتر اعلام مي كنيد؟ يا دانشگاه آزاد چه مشكلي دارد كه نمي گوييد؟ الان خيلي از بزرگان ما از دانشگاه آزاد مدرك گرفته اند. راحت باشيد و بگوييد مدركم كارداني عمران از دانشگاه آزاد يا سوج هستم. ثانياً، چرا دچار توهم هستيد؟ آزمون برگزار شد و شما با وجود امتياز سابقه نيروي پيمانكاري، با وجود اينكه خيلي از همكارانتان كه هيج ادعايي ندارند، پذيرفته شدند، پذيرفته نشديد، چرا خودتان را پذيرفته شده ميخوانيد؟! ! ثالثاً، خيلي دور نماينده را نگيريد، يه وقت يادشان مي آيد كه يك روزي عليه ايشان يا به اعتراض به ايشان نامه اي تحت عنوان “چتر حمايتي خود را برسر نيروهاي كارگر بر نداريد” به حمايت از آقاي س . غ نوشتيد، بعد فكر مي كنند شايد خداي نكرده، آدم نون به نرخ روز خوري هستيد. رابعاً، مجيد دلبندم! ! يه وقت خواستي بايكي مناظره كني، اون كلمه متبادر هست نه متوادر. يه كم مطالعه كن جناب مهندس! ! ! هرچي به گوشِت خورد ننويس. به فكر خودت نيستي به فكر بقيه مهندسين باش. آبرو دارند، گناه دارند بخدا. خامساً، باور كنيد، آقاي تاجگردون از اين دفاع هاي بدِ شماها خسته شده اند و اگر تعرف نداشتند شايد مي گفتند كه دست از اينگونه دفاع هاي بي مايه برداريد.
جالب است، به اندازه‌اي كه نماينده‌تان از مناظره گريزان است شما خود را علاقمند نشان ميدهيد. مردم ميدانند هر دو دليل قانع كننده داريد. نماينده به دليل اينكه خوب ميداند چه خبر است و سواد اين را دارد كه مناظره سواد، اطلاعات، مستندات و عملكرد قابل دفاع مي خواهد كه ندارد و شما هم كه فكر مي كنيد هيچ چيز نمي خواهد فقط نشستن روي صندلي و چند قطعه شعر و ضرب المثل كافي است (مثلاً اينكه فرموديد كاش نماينده مثل شما ره صد ساله را يك شبه پيموده بود!). دقيقا مانند نوزادي هستيد كه اگر شير درنده را در قفسي ببيند، بدون هيچ ترسي، بسمتش ميرود تا با او بازي كند. به هر حال، ايشان مي داند كه مناظره خيلي چيزها مي خواهد كه او ندارد و شما هم فكر مي كنيد كه هيچ چيز نمي خواهد و شما هم كه هيچ چيز نداريد. خلاصه اگر نماينده محترمتان حاضر به مناظره و گفتگو شد براي قضاوت مردم كافيست و نياز نيست شما به زحمت بيفيد و اگر حاضر نشد هم براي قضاوت مردم كافيست و باز هم به زحمت شما نيازي نيست و به همان كارتان بچسبيد، نكند مسئولين زحمتكش اداره خدمات عمليات هم مثل مسئولين پرتلاش اداره بهره برداري، شما را بيرون بيندازند.

مهدي سهمگين
04/05/97