چرا هواي انتخابات رياست جمهوري سرد است؟/تحليلي بر تشكيل دونوع دوقطبي در ميانِ دوجناحِ سياسي ايران
?اول:(جريان اصلاحات؛ از بهزاد نبوي تا نوبخت): اگر جريان اصلاحات را يك طيف در نظر بگيريم؛ جريان تكنوكراسي در منتها اليه سمت راست آن ايستاده است و در سمت چپ آن جرياناتي چون سازمانِ مجاهدين انقلاب، حزب مشاركت، نهضت آزادي و … قرار دارد و هرچه به منتها اليه سمت چپِ جريان اصلاحات نزديك […]
?اول:(جريان اصلاحات؛ از بهزاد نبوي تا نوبخت):
اگر جريان اصلاحات را يك طيف در نظر بگيريم؛ جريان تكنوكراسي در منتها اليه سمت راست آن ايستاده است و در سمت چپ آن جرياناتي چون سازمانِ مجاهدين انقلاب، حزب مشاركت، نهضت آزادي و … قرار دارد و هرچه به منتها اليه سمت چپِ جريان اصلاحات نزديك تر مي شويم، به جرياناتي به شدت گريزانِ از نظام مي رسيم كه در گذرگاههاي خاص در كنار اصلاح طلبان قرار مي گيرند و سوار بر موجي كه اين جريان راه مي اندازد مقابل نظام مي ايستند(١٨ تير، فتنه و …)، اگر چه در حقيقت ارتباطي با جريان اصلاحات ندارند.
?دوم: (جريان اصول گرايي؛ از مسعود دهنمكي تا باهنر):
اگر جريان اصول گرا را هم يك طيف در نظر بگيريم؛ در منتها اليه سمتِ راستِ آن، جرياني قرار دارد كه در چهار دهه گذشته هر هشت سال اسم خود را تغيير داده است تا بتواند قدرت را بدست بگيرد و البته هيچ گاه هم موفق نشده است، كه در جديدترين قدم نامِ “جمنا” را بر خود گذاشته است، (اسامي و برنامه هاي سابقِ اين جريان در مصاحبه ي باهنر در برنامه ي جهان آرا -در شب گذشته-به طور مفصل شرح داده شد).
در سمت چپِ اين طيف، جرياناتي چون پايداري، جريانِ موسوم به احمدي نژادي ها، جريانِ موسوم به جليلي، فعالان فرهنگي جبهه انقلاب و … قرار دارند. هر چه بيشتر به سمت چپ مي رسيم جرياناتي را مي بينيم كه بعد از جنگ و توسط رزمندگانِ بازگشته از جنگ شكل گرفت و البته در دهه هشتاد به دلايل مختلف تضعيف شد(جرياناتي چون انصارحزب الله، انصار ولايت و …).
?سوم:
روشن است و لازم به اثبات نيست كه هم در طيف اصلاحات و هم در اصول گرايي، هر دو طرفِ طيف به شدت با راهبردها و اصولِ منتها عليه سمتِ راستِ طيف خود(تكنوكراسي و جمنا) مشكل دارند .
اصلاح طلبان؛ دولت روحاني(جريانِ تكنوكراسي) را رحمِ اجاره اي مي دانند و در خفا و عيان انتقاداتي شديد به شيوه ي دولت داري اين جريان دارند. در شهرستان ها و در سطح جوانانِ اين جريان، انتقادات و اعتراضات، ، شديدتر و راديكال تر است، تا جايي كه يكي از عواملِ انزواي استانداران و مديرانِ دولت روحاني در استان ها شده است. فعالانِ سطح بالاي اصلاحات در كشور بر اين اعتقادند كه تكنوكرات ها به جاي توجه به “اصولِ” اصلاحات معطوف به “منفعت” هستند.
طيف سمت چپِ اصولگرايان(انقلابي ها) نيز جمنا را يك نسخه ي جعلي از خود مي دانند و راهبردها و اهدافش را در تضادِ با سياست ها و “اصول” خود دانسته و آنها را “منفعت” گرا مي دانند.
اين جنگِ دروني در دو جريان باعثِ ايجادِ يك زمينِ مجازي شده است كه دو قطبي آن را “اصول_منفعت” تشكيل مي دهد. در واقع اين جنگهاي درون جرياني توسطِ جرياناتِ سمتِ چپِ هر دو جناح عليه دست راستي ها باعث ايجادِ يك دوقطبي در عرصه ي سياسي ايران با قطبهاي “اصول_منفعت” شده است.
و تا الان اين دو قطبي تنها دوقطبيِ جديِ تشكيل شده در عرصه ي بازي هاي انتخاباتي است.
?چهارم: راست گرايانِ هر دو طيف(جريانِ تكنوكراسي و جمنا) در يك تجربه ي تاريخي به اين نتيجه رسيده اند كه براي كسب قدرت ، راهي جز خلاص شدن از دستِ جريانات سمتِ چپ خود ندارند، ولذا به نامِ اتحاد عليه دشمن و تهديد دانستن مختصاتِ زماني، جرياناتِ سمت چپ خود را به سمتِ خروج از طيف هاي دوجناح هل مي دهند.(شروع حملات جهتِ حذف احمدي نژاد بعد از سالِ ٨٩ و زمزمه هاي تهديدِ جليلي به رد صلاحيت در انتخاباتِ پيش رو توسط جمنا و همچنين سكوتِ دولت روحاني در خصوصِ ممنوع التصويري خاتمي و سكوت در مساله ي حصر را به عنوان نمونه مي توان برشمرد).
اين دو جريان، در توافقي نانوشته، به اتحادي مجازي رسيده اند و در واقع هر دو طرف در پارادايمي مجازي يك جريانِ جديد در عرصه ي سياسي ايران شكل داده اند تا بتوانند با مصادره ي رأيِ دو طرفِ سمتِ چپِ جريانات سياسي ايران، قدرت را در دوره هاي بعد و به نوبت در دست گيرند.
در واقع اگر قرار باشد، شيوه ي “پوتين_مدودوف” را بر كسي اطلاق كرد، بر همين زمينِ جديدي است كه جمنا و تكنوكراسي ايجاد كرده اند.
اين دو جريانِ سمتِ راستِ دو طيف نيز در دامنه اي مجازي، زميني را عليه چپ گراها شكل داده اند كه داراي دوقطبي “اتحاد_افراط” است.
اتحاد براي پيروزي بر رقيب(دشمن) و تلاش براي انزواي دستِ چپي ها با برچسب “افراط” گرايي.
دست راستي ها(در هر دو طيف) شرايطِ خاصِ ايران و جهان بعد از تحريم و ترامپ را به ابزاري براي حذفِ چپگراها تبديل كرده اند.
?پنجم: بر اساسِ نگاهِ بالا، در انتخاباتِ پيش رو شاهدِ شكل گيري دو دوقطبي جدا از هم در جريانات اصول گرا و اصلاح طلبان خواهيم بود كه از همين الان تشكيل شده اند. دوقطبي هايي كه بر پايه اصلِ بقا و همچنين مبارزه با نفاقِ درون جرياني شكل گرفته است.
دو قطبي اول: اولين دوقطبي، نزاعِ دروني طيف اصلاحات است كه حاصل آن دو قطبي ” اصلاح طلبان_تكنوكرات ها” شده است.
دو قطبي دوم: دومين دوقطبي، باز هم نزاعي درونِ جريانِ اصولگرايي است كه حاصل آن دو قطبي ” انقلابيون_جمنا” شده است.
همانگونه كه گفته شد دو قطبي هاي بالا باعث ايجادِ زمينهايي شده اند:
زمين اول: دو قطبي “اصول_منفعت” كه از طرف دست چپي هاي هر دو جريان عليه راستگرايانشان شكل گرفته است.
زمين دوم:دو قطبي “اتحاد_افراط” كه از طرف دست راستي ها عليه چپگرايان شكل گرفته است.
اين دو نوع دوقطبي البته نتوانسته تا عمقِ توده ها نفوذ كند و در ميانِ فعالين و در سطح بالاي هرِ دو جريان شكل گرفته است.
?ششم:
توده هاي مردم كه عامل اصلي گرم شدنِ تنور انتخابات هستند طي چند ماهِ گذشته، شاهدِ شكل گيري دوقطبي هايي هستند كه از درك كامل آن عاجزند و به نظر مي رسد دليلِ اصلي سرد بودن فضاي انتخابات در كشور ريشه در شكل گيري همين دوقطبي ها دارد.
اين جنگ ها و تسويه حسابهاي درون جرياني (كه اگر توسط چپگرايانِ دوطيف كه رسانه اي هم در دست ندارند شفاف نشود) براي مردم تداعي كننده پاكسازي هاي گروههاي مافيايي خواهد بود.
در حقيقت (با اين شرايط) و با اين نزاع ها تنها دوقطبي اي كه در ذهنِ عامه ي مردم شكل مي گيرد؛ دو قطبي “باطل_باطل” است.
جرياناتِ چپگرا و متعهدِ هر دوطيف در گذرگاهِ انتخاباتِ سالِ بعد روزهاي سختي در پيش دارند، آنها تمام دارايي هايشان كه اصولشان است را در خطر مي بينند در حالي كه در مقابلِ خود مولتي ميلياردرهايي را مي بينند كه در صورتِ باخت فقط ضرر مالي مي كنند!
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید