آخرین اخبار

نمونه ای از فرافکنی مسئولان در پیگیری آسیب‌های اجتماعی

این روز‌ها مسئولان ذره بین در دست گرفته و به دنبال سرنخ آسیب‌های اجتماعی می‌گردند در این میان کمترین نقد را به خود و عملکردشان دارند و بیشترین مسئولیت را متوجه جامعه‌ای می‌دانند که رفتارش بازتاب عملکرد‌های غیر کار‌شناسی و بدون فکر خودشان است.

اشتراک گذاری
01 January 2017
نویسنده : فاطمه رشیدی
منبع : پایگاه خبری 19 آبان
کد مطلب : 6393

این روز‌ها مسئولان ذره بین در دست گرفته و به دنبال سرنخ آسیب‌های اجتماعی می‌گردند در این میان کمترین نقد را به خود و عملکردشان دارند و بیشترین مسئولیت را متوجه جامعه‌ای می‌دانند که رفتارش بازتاب عملکرد‌های غیر کار‌شناسی و بدون فکر خودشان است.

به عنوان مثال مساله گدایی در استان کهگیلویه وبویراحمد به یک بحران تبدیل شده است. بحران یعنی اینکه در گذشته فقط افراد خاصی در جامعه گدایی می‌کردند و گدایی عملی مذموم به شمار می‌آمد. اما این روز‌ها همه گدا شده‌اند. منظور از گدایی آن آدمهای کاسه به دست سر چهار راه‌ها نیست بلکه تفکری است که در سیستم اداری پدید آمده و روز به روز ریشه می‌دواند و کم کم به یک فرهنگ تبدیل می‌شود. فرهنگی که این روز‌ها در همه ابعاد زندگی مردم این استان خود را نشان می‌دهد.

شاید به خیلی‌ها بر بخورد اما شروع کننده این نوع گدایی خود مدیران ارشد استانی هستند. در نظام اداری استان، گدا‌ها و گدایی سیستمی شده است. گدایان سیستمی به صرف اینکه دستشان را جلوی مردم دراز نمی‌کنند متوجه عواقب رفتارشان نیستند. اما سیستم گدا باعث شکل گیری نگرشی در جامعه شده که آثار مخرب آن چندین برابر وجود خود گداهاست.

نگرش گدایی از‌‌ همان روزی وارد فرهنگ مردم این استان شد که مسئولان برای ساخت یک مدرسه بیست میلیون تومانی تا لوازم التحریر مورد نیاز کودکان یک روستا و حتی برق، آب و گاز در تریبون‌های رسمی از خیرین درخواست کمک کردند. اینگونه می‌شود که کودکان در مدارس می‌آموزند که برای رسیدن به هر خواسته‌ای می‌توان جلوی لنز دوربین‌ها اشک ریخت تا دل مردم بسوزد.

اگرچه انگیزه خدمت در ذات این عمل نهفته است و نمی‌توان آن را انکار کرد اما پیامی که به جامعه صادر می‌شود این است.

ای مردم؛ دولت و به طور کلی سیستم نمی‌تواند نیاز اولیه‌ای مانند آموزش و پرورش شما را تامین کند. پس ما منتظر می‌مانیم تا خیرین وارد صحنه شوند. در غیر اینصورت کاری از دست ما بر نمی‌آید.

اما پیام اصلی و بخش نگران کننده این درخواست از خیرین این است که «دست دراز کردن جلوی دیگران همچون گذشته کار مذمومی نیست ومردم هر کجا کم آوردند، می‌توانند دستشان را جلوی افراد دراز کنند و اینگونه می‌شود که در روستاهای این استان که روزگاری نه چندان دور مردم نان شب نداشتند اما عزت و آبرو از هر چیزی برایشان مهم‌تر بود حالا کافیست رهگذری رد شود. فرقی نمی‌کند این رهگذر یک گردشگر یا مسئول درجه یک کشوری باشد. مردم عزت خود را برای نیازهای بسیار کوچک زیر پا می‌گذارند و کاسه گدایی دست می‌گیرند.

در واقع مسئولان با ناتوان جلوه دادن حکومت‌ها در برطرف کردن نیازهای عمومی به مردم این مجوز را می‌دهند برای همه چیز دستشان دراز باشد.

مدیران استانی بدون اینکه متوجه عواقب کار خود باشند در حوزه‌هایی مانند آموزش، گردشگری، صنعت، شهرسازی، سلامت و غیره هر‌گاه کم می‌آورند روبروی لنز دوربین‌ها و چشم در چشم جامعه از خیرین درخواست کمک می‌کنند.

فقر همیشه بوده و هست اما احساس فقر با کلمه فقر متفاوت است. اینکه مدیران به بهانه هر مساله‌ای دست به دامن خیرین می‌شوند خود احساس فقر را درجامعه تقویت می‌کند. احساس فقر، احساس نا‌امیدی هم می‌آورد. عزت نفس جامعه را نیز می‌گیرد و هزاران دنباله دیگر دارد که به مرور زمان خود را در همه بخشهای زندگی مردم یک منطقه نشان می‌دهد.

البته نمی‌توان منکر ظرفیت خیرین شد با این حال مسئولان اجازه ندارند تنگدستی سازمان‌ها را در برآورده کردن نیازهای مردم، اینگونه علنی به روی جامعه بیاورند. تمامی دستگاه‌های عریض و طویلی که در این کشور به وجود آمده می‌توانند با خیرین وارد مذاکرده شوند اگرچه آن‌ها هم نمی‌توانند به خیرین بگویند کجا وارد شوند و چه کنند. تجربه نشان داده هرکجا با تهییج احساسات و یا فشار اجتماعی و سیاسی به خیرین جهت داده‌اند نه تنها نیاز آن منطقه و یا آن حوزه برطرف نشده بلکه مشکلی بر مشکلات اضافه شده است.

در همه جای دنیا آدم‌ها و کمپانی‌های ثروتمند بخشی از دارایی خود را به جای اینکه برای نسل بعد خود نگه دارند به کارهای عام المنفعه اختصاص می‌دهند. اما هیچ کس اجازه ندارد به بهانه آمدن یا نیامدن خیرین اززیر بار مسئولیت‌هایش، شانه خالی کنند.

فاطمه رشیدی

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *