Comments on: کناره گیری مرد اول ورزش نفت گچساران / واکنش تند فعالان سیاسی شهرستان

By: نا امید

نا امید — Thu, 19 Jul 2018 15:32:53 +0000

In reply to سرخورده و ناامید از شرکت نفت گچساران. و اضافه تر و ناخوشایندتر اینکه مدیران این شرکت معظم , سراسر تسلیم و مهره ای در دست سیاسیون کوتوله تازه به دوران رسیده شده اند و شده اند عمله این اینها.!!!!

By: پلنگ دیل

پلنگ دیل — Wed, 18 Jul 2018 20:26:35 +0000

مهندس پاکدل مهندس نفتی و باسوادی بود بعد از خودش شرکت نفت بدون مدیریت شد هر کسی رسیده یه مسولیتی از رو باندبازی و قوم گرایی گرفته
درود بر دو شیر مرد وبزرگ مرد مهندس پاکدل و مهندس غلامی

By: حق شناس

حق شناس — Wed, 18 Jul 2018 10:03:46 +0000

In reply to فدایی. عالی بود و حق شناسیت جای تقدیر دارد..ولی دوست من می دانی آقای غلامی جانباز یک پای خنده رو در شرکت گچساران سمتی ندارد وتا جنگ.ندیده ها و عافیت طلبان و ...به اینها بخندند و ناحق تکیه بر جای این عزیزان جانباز بزنند..هنوز چند سالی بیشتر از این جنگ نگذشته .

By: سرخورده و ناامید از شرکت نفت گچساران

سرخورده و ناامید از شرکت نفت گچساران — Wed, 18 Jul 2018 09:56:30 +0000

In reply to امیر. به نظر می رسد تاجگردون و همپالکی هایشان شرکت نفت گچساران را ملک خصوصی خود قرار داده و آنرا خانوادگی کرده اند پیشنهاد می,شود اسم شرکت نفت گچساران را به مزرعه تاج تغییر نام بدهند.

By: عابدزاده

عابدزاده — Wed, 18 Jul 2018 09:11:47 +0000

شما فقط بگو پاکدل چه مسوولیتی داره تا ما باورمون بشه پاکدل دنبال پست نیست هرچند اگه پاکدل مسوولیتی داشت تا الان هزاربار گفته بودی.اون ممه را گلو خورد

By: Anonymous

Anonymous — Wed, 18 Jul 2018 08:31:20 +0000

ای خاک توسرت باتاجگردونت درحدی نیستی که بدونی پاکدل الان کارش چیه

By: عابدزاده

عابدزاده — Tue, 17 Jul 2018 20:33:12 +0000

اقای پاکدل میشه بگی الان مسوولیتت چیه چرا به مردم نمیگی از وقتی که تاجگردون نخواستت و از مدیرعاملی گچساران درت اورد هیچ مسوولیتی بهت ندادن و داری دست و پا میزنی که اسمت فراموش نشه.یادت رفته چطور به مردم گچساران خیانت کردی و هرچی عرب بود گذاشتی سر کار خدا جای حق نشسته

By: فدایی

فدایی — Tue, 17 Jul 2018 20:09:32 +0000

سن کمی داشتم تو تیم جوانان یا نوجوانان نفت دقیقا یادم نمیاد
یه روز تو چمن تو اوج تمرین و بازی و کرکری های مخصوص تمرینات یه نفر اومد وسط زمین مربیا یه توپ گذاشتن رو نقطه پنالتی و اومد با دوتا عصا و یه پا پنالتی زد و چه خوب هم زد
اون وقفه باعث شد تب کری خونی هامون بخوابه و ناراحت بشیم
ازش ناراحت شدم به همین سادگی
گفتم طرف رفته جبهه پاشو از دست داده پولشو میگیره حالا باید بیاد واسه لاف بازی ما رو خراب کنه.
یه کم رفتیم جلوتر و بیشتر آشنا شدم دیدم این آدم یه پا چه شخصیت بزرگی داره
از اون روز به بعد هر وقت حقوقا عقب میفتاد میگفتیم بریم پیش همون جانباز یه پا
حتی به خودم زحمت حفظ کردن فامیلش رو ندادم
بعدها میگفتم جانباز یه پای خنده رو
روزی که رباط پام پاره شد و مجبور شدم واسه سیر مراحل درمان برم پیشش دوبار رفتم جلو در اتاقش ولی هربار از وجدان نداشته خودم خجالت کشیدم با وجودی که هیچوقت اون ناراحتی رو به زبون نیاوردم ولی روی مراجعه نداشتم
دلو زدم به دریا و رفتم جلو دفترش مسئول دفتر بدون گیر دادن های معمول هدایتم کرد داخل تعجب کردم بین مدیران گنده دماغ نفت که اینقدر خودشونو میگیرن این یکی اینقد خاکیه
بعدها فهمیدم کسی که به راحتی یه پاشو گذاشته زیر خاک واسه حفظ خاکش ابایی از خاکی بودن نداره
حاج غلامی اون روز علاوه بر انجام دادن کار خودش با چنتا تلفن کل دوندگی هایی که مثل کابوس ازش میترسیدم رو حذف کرد و کارمو انداخت جلو و رفتم و پاهامو جراحی کردم.
وقتی برگشتم حاجی داستان شده بود مسئول روابط عمومی و واسه ماهایی که بابامون شرکتی نبود استفاده از امکانات نفت سخت بود و باید میرفتیم درخواستمون رو میدادیم روابط عمومی
اونجا هم حاجی علاوه بر امضای خودش میانبر زد و کارمون رو واسه استخر انجام داد.
خیلی ناراحت شدم که دیدم واسه منی که رباط پامو تو فوتبالی که پولشو گرفتم پاره کردم چقد حرمت قائلن ولی من حتی واسه پنالتی زدن مدیر محبوب تیم که پاشو واسه رفاه من گذاشته بود اونطور نامهربونی کردم.
گذشت و گذشت و رسید به روزهایی که حاجی پا در بهشتِ قصه شد دوست عزیز و غمخوار من.
گذشت و رسید به روزی که مردی که برابر هیچ بشری قد خم نکرد با همین یک پا برابر تبعیض و دروغ و نیرنگ چنان قد برافراشت که آسمون به حرمتش خم شد.
حاجی محبوب و مهربون نفت با اون همه افتخار و آبرو یه صبح خیلی راحت ولی دلگیر از جور زمانه پای برگه ای رو امضا کرد که یه خطش واسه خیلی ها رویا بود و صندلی رو کنار گذاشت که نشستن روی اون واسه خیلیا آرزوی دست نیافتنی.
انگار نمیدونن کسی که از جونش واسه وطنش گذشته رها کردن این میزها و صندلی ها از اب خوردن هم راحت تره.
حاجی همیشه خندون رفت چون یه سیب سالم نباید تو یه سبد سیب گندیده باشه…
سرت سلامت حاجی عزیز

By: حقیقت تلخ

حقیقت تلخ — Tue, 17 Jul 2018 19:02:29 +0000

خطاب به جعفری مدیر منابع انسانی ….اگه تا ۱/۵/۹۶غلامی راضی نکردیم برگردد سر سمت خودش ….افشاگری تاریخی دوم در راه خواهد بود….مربوط به شخص خود شما…با سند و مدرک…مطمعا باشد شما و امسال شماها از سمت خود برکنار خواهید شد

By: گچسارانی

گچسارانی — Tue, 17 Jul 2018 17:21:58 +0000

درود بر جانباز سرافراز و خوشتیپ و بامرام . حقا که مردانگی را به معنای واقعی مثل شهید همت و باکری و جهان آرا و…. معنا کردی .افتخار گچسارانی و درود به دوست عزیز و وفادارت مهندس پاکدل .پاینده باشید.