نشست رسمی برای «همسر معاون اول رئیس جمهور» نمادی از اشرافیت دولتی
سحر دانشور وزیر بهداشت دولت تدبیر و امید، دولتِ راستگویان زل می زند توی چشم فرماندارش و فحش آب نکشیده ای نثارش می کند، جلوی چشم چندین دوربین و چند ده نفر آدم، در محضر مستضعفین که صاحبان انقلابند، در محضر پروردگار! تو اصلا فرض بگیر هیچ کس آنجا نبود، تهِ وزیر بهداشت همین بود؟! […]
سحر دانشور
وزیر بهداشت دولت تدبیر و امید، دولتِ راستگویان زل می زند توی چشم فرماندارش و فحش آب نکشیده ای نثارش می کند، جلوی چشم چندین دوربین و چند ده نفر آدم، در محضر مستضعفین که صاحبان انقلابند، در محضر پروردگار! تو اصلا فرض بگیر هیچ کس آنجا نبود، تهِ وزیر بهداشت همین بود؟! وزیر بهداشت میلیاردر البته. بگذارید همینجا بگویم: کسی با میلیاردر بودن وزیر محترم بهداشت کاری ندارد، کمااینکه پیش از این هم کسی کاری نداشت، مسئله خوی وزیر میلیاردر است، مسئله خوی میلیاردری یا همان کاخ نشینی است! خوی کاخ نشینی کوخ ساز است و امام مستضعفین هرچه بغض داشت برسر کاخ نشینانِ اسیر در خوی کاخ نشینی فریاد می کرد.
فایل صوتی عذرخواهی منتشر می شود، عذرخواهی کدام یک از دیگری؟! کدام یک خطاکار بود؟! آنکه معترض بود و از حق مردمش سخن گفت یا آنکه در برابر انتقاد فحاشی کرد و تهدید؟! بعد هم نماینده محترم ایلام در مجلس با به به و چه چه از زحمات وزیر محترم تشکر می کند! وکیل مردم در مجلس از وزیری که مردمش را به فحش کشید تشکر می کند! آن فایل و آن متن سند روسیاهیِ دولت، مجلس و زمانه ای است که از معنا تهی شده است. دولت راستگویان هرچه نکرده باشد از پس یک کار خوب برآمده است: «قلب در معانی»! «تدبیر»، «امید»، «صداقت»، «مردم»، «تعامل»، «ذخائر نظام»، «کرامت»، «عزت»، «نقد» و و و! کدام واژه از ترک تازی دولت محترم در امان مانده است؟ کدام واژه هنوز معنایی را می دهد که پیش از این دولت در ذهن داشتیم؟ صراحتا بگویم: من از به فحشا کشیده شدن کلمات می ترسم، من از روزهایی می ترسم که دیگر هیچ کلمه و معنای سرِ جای خودش نباشد.
معاون اول رئیس جمهور به یاسوج سفر می کند، وسط برنامه های کاری منتشر شده در رسانه ها خبری عجیب دیده می شود: «تدارک دیدار رسمی از سوی استانداری برای همسر معاون اول رئیس جمهور»!!!! معنایی جدید، البته نه چندان نو! چون ما عادت کرده ایم به حضور برادر رئیس جمهور در همه دیدارها و نشست های رسمی، دستیار ویژه رئیس جمهورند خب! حالا خانم فدایی هم همسر معاون اول رئیس جمهورند. در بافت جدید معنایی در دولت جدید، تدارک دیدار رسمی برای کسی که از هیچ جایگاه حقوقی برخوردار نیست کار چندان غریبی نیست.
وقتی «خدمت» و «مسئولیت» معنای واقعی خودش را از دست بدهد تبدیل می شود به احساس مالکیت، به صاحب همه چیز بودن، به اشرافیت! آنوقت خودت و همه کس و کارت تبدیل می شوید به صاحب آنچه و آنکه قرار بوده مسئولیت خدمتش را به عهده بگیرید، آنوقت تو می شوی ارباب و دیگری رعیت! همین است که وقتی می گویند از پس مسئولیتت خوب برنیامده ای، فحش می دهی! همین است که کس و کارت حق دارند بدون جایگاه حقوقی در سیستمِ رسمی نقش آفرینی حقوقی و رسمی داشته باشند. همین است که فرماندار بدره عذرخواهی می کند، نماینده مجلس ایلام تشکر می کند و استاندار ما برای همسر معاون اول رئیس جمهور که جایگاه حقوقی ندارد تدارک دیدار رسمی می بیند.
زین پس کدام واژه را در معنای حقیقیِ خودش به کاری ببریم؟!
این مطلب بدون برچسب می باشد.
[…] نشست رسمی برای «همسر معاون اول رئیس جمهور» نمادی از …… […]