آخرین اخبار

«بد»ها برای شورا، «خوب»ها برای شهردار

هدف از تشکیل شوراهای اسلامی شهر در وهله اول تلفیق سلیقه‌های گوناگون برای توسعه شهرها از جهات مختلف اعم از فرهنگی، عمرانی، سیاسی و اجتماعی بود. شهر به مثابه یک موجود زنده برای رشد و بالندگی، نیاز به فعالیت همسان و یکسان تمام اعضای خود دارد و قانونگذار برای هماهنگ کردن اعضای این سیستم بالنده، مغز متفکری به نام شورای شهر در نظر گرفته تا به عنوان پارلمانی محلی هم محل تصمیم‌سازی باشد و هم محل مداخله دادن نظرات بخش‌های دیگر سیستم شهر برای توسعه شهر.

اشتراک گذاری
۲۹ دی ۱۳۹۵
کد مطلب : 7364

این پارلمان کوچک و محلی مصداقی از دموکراسی برای مدیریت شهر است، مصداقی که توجیه آن مشارکت سیاسی و انتخابات است که خود ساکنان شهر آن را رقم می‌زنند تا خود را در مدیریت شهری سهیم کنند و از طریق نمایندگانی که با رای خود برگزیده‌اند به ادامه حیات بالنده شهر کمک کنند.
با همین تصویر ساده، نقش مهم شوراها در شهرها مشخص می‌شود، شورایی که اگر ماهیت و هویت خود را بشناسد، وظایفش را نیز به خوبی درک می‌کند و در گسترش رو به فزونی شهرنشینی، از ماهیت خود به عنوان محل تفکر و تصمیم گیری شهری دور نمی‌شود و در طول ۴ سال نمایندگی مردم، اولین اولویت انها حفظ انسجام مدیریتی شهر و کمک به رشد آن است که تصمیم‌گیری برای توسعه، تغییر مبلمان، زیباسازی و هزاران تصمیم دیگر در این پارلمان محلی تابعی از همین ماهیت شوراها خواهد بود، تابعی که اگر شورا جایگاه خود را بداند و بر نقش تصمیمات خود واقف باشد، به سمت مثبت بودن می‌رود و اگر نه شورای شهر با خطر بزرگ تبدیل شدن به شورای شهرداری مواجه می‌شود.
با این مقدمه و با نزدیک شدن به پایان این دور از شوراها می‌توان تحلیل جامعی از عملکرد شورای اسلامی مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد ارائه داد. شورایی که امروز عملکردش در ترازوی نقد مردم قرار می‌گیرد تا با توجه به آن در دور آینده تصمیم‌گیری نمایند.
شورای شهر یاسوج ابتدا با شعار تخصص‌گرایی تشکیل شد، تخصصی که باید در خدمت مدیریت شهری قرار می‌گرفت و به توسعه مرکز استان کمک می‌کرد. این تخصص در ابتدای کار موجب شد تا محمد علی جاوید بر کرسی شهرداری یاسوج تکیه بزند و اولین موفقیت برای شورایی که بسیاری از آنها برای اولین بار به این جایگاه رسیده بودند رقم بخورند.
از این حیث آمدن جاوید به عنوان موفقیت تلقی می‌شود که تا پیش از وی آمد و رفت شهرداران و سرپرست‌های مختلف در شهرداری یاسوج، شرایط بغرنجی را بر سطح شهرداری حاکم کرده بود، بحران مالی شهرداری در اواخر دوره بهرامی در شهرداری پایتخت طبیعت و تحویل شهرداری به سرپرستان با یک تیم فوتبال پرهزینه، شهری پر از مشکل و شهرداری‌ای بی‌پول موجب شد تا این شهرداری حتی در سال‌های اول مدیریت جاوید نیز نتواند قد راست کند اما بالاخره این جاوید بود که بر مشکلات فائق آمد و با طرح‌هایی که اجرا کرد و در حال اجرای آنهاست، توانست یکی از موفق‌ترین شهرداران پایتخت طبیعت ایران باشد. امروز در شهرداری یاسوج نه از بحران‌های مالی قبلی خبری هست و نه شاهد تجمع نیروهای خدماتی به بهانه عدم پرداخت حقوق معوق هستیم و نه طرح‌های شهری به علت نبود پول و امکانات متوقف شده است.
تخصص‌گرایی شورای شهر بیش از انتخاب شهردار راه به جایی نبرد و در کمتر از یکسال شورای برآمده با شعار تخصص به شورای شهرداری تغییر ماهیت داد. شورایی که اعضایش بر سر وجود یک دکه در خیابانی، شهردار را به صحن شورا کشاندند تا وی را استیضاح کنند و بزرگترین نقدی که بر شهردار داشتند، بحث دکه و جابجایی یک نیروی خدماتی بود. این طرح استیضاح آنقدر مضحک بود که در همان اوان مطرح شدن، شکست بخورد اما پس از آن دیگر شورای شهر، شورای شهر نشد.
شورا پس از آن به دو دسته تقسیم شدند، دسته‌ای که اکثریت را تشکیل می‌دادند و حداقل در ظاهر نشان دادند که حامی شهردار و طرح‌هایش هستند و دسته‌ای دیگر که نشسته بودند تا در فلان طرح عمرانی یک جدول یک میلیمتر کج کار شود تا آن را علم کنند و بر سر مدیریت شهری بکوبند و از این طریق خود را حامی شهر و شهروندان نشان دهند.
شهرداری از سال دوم به بعد طرح‌های کلان شهری را آغاز کرد و هر چند نقدهایی بر آنها بود که بارها از رسانه‌های مختلف مطرح شد اما کلیت آنها کمک به توسعه شهر بود که هر بار شورایی که باید کلیاتی مصوب کند و چراغ راه این توسعه شهری و شهرداری نماید با انتقاداتی خود، سنگ‌انداز بزرگ این راه می‌شد و این تا جایی پیش رفت که داد مسئولان ارشد استانی هم درآمد و شخص استاندار بارها فریاد زد که شورای شهر باید شورای شهر باشد، نه شورای شهرداری و مردم نیز البته این موضوع را حس می‌کردند و خود مردم بیشتر از شورا، شهرداری را همراهی کردند که به عنوان مثال می‌توان به دو طرح انتقال صنایع آلاینده از بلوار امام خمینی (ره) و بازارچه ماهی‌فروشان اشاره کرد که اگر همراهی و همگامی مردم و اصناف با شهرداری نبود، تحقق آنها چندان عملی به نظر نمی‎رسید. در واقع مردم بیشتر از برخی از اعضای شورای شهر با شهرداری یاسوج برای هموار شدن بستر توسعه این شهر همراهی کردند.
شورای شهرداری در گام بعدی خود هرجا که شهرداری یاسوج طرحی موفق اجرا می‌کرد مقابل دوربین‌ها حاضر بودند، آنها هنگام افتتاح ۴ بوستان شهری، هنگام کلنگ‌زنی نمایشگاه بزرگ شهری، هنگام افتتاح بازارچه ماهی‌فروشان و هنگام کلنگ زنی و افتتاح ده‌ها طرح دیگر در این شهر دوشادوش شهردار مقابل دوربین می‌ایستادند اما چون فصل طرح‌ریزی و برنامه‌ریزی می‌رسید تنها  چیزی که داشتند بگویند، دعواها و جدال‌های درون شورایی بود که بیش از همه نشان می‌داد، برخی فقط فریاد می‌کشند و شهر یاسوج بیش از فریادهای توخالی برخی اعضای شورا به طرح، برنامه و راهکار نیاز دارد. طرح‌هایی برای توسعه شهر، برنامه‌هایی برای مناسب‌سازی یاسوج و راهکارهایی برای ایجاد درآمد پایدار و خروج از بحران‌های موجود که تاکنون هیچ چیزی در این زمینه از سوی اعضای شورای منتقد در اختیار رسانه‌ها قرار نگرفته است.
کار شورای شهرداری به جایی رسید که رییس سابق این شورا، این دور شورای شهر یاسوج را بدترین شورای این شهر خواند اما در این زمینه حرفی نزد که راهکار وی برای برون رفت شورا از «بدترین بودن» چه است و چگونه حاضر است در بدترین شورای شهر یاسوج به عنوان رییس بماند و چرا استعفا نمی‌دهد. این حرف‌ها چاشنی‌های این دور از شورای شهر بود، شورایی که شهردار را متهم برخی از معضلات شهری می‌کردند، در حالی که محل تصمیم‌گیری درباره شهر، شورا بود و نه شهرداری و اگر شهرداری خود دست به چند اقدام بزرگ نمی‌زد امروز نه تغییر در شهر حاصل شده بود و نه اینکه شورا می‌توانست از حرف‌ها و فریادهای «هیچ» خارج شود و به عمل‌گرایی بپردازد.
شورای شهر یاسوج، نگین گردشگری و مشکلات آن را می‌دید اما در جلسه خود اعتراف می‌کرد که حتی نتوانسته‌ایم یک چشمه سرویس بهداشتی برای گردشگری بسازیم و سپس همه منتقدان شهردار سر تکان می‌دادند به این معنا که «چه بد! که نتوانسته‌ایم» اما همین اعضای شورا نمی‌گفتند که ما مسئول درآمد، بودجه و هزینه‌کرد شهرداری هستیم و چرا نتوانسته‌ایم.
خوب و بد عملکرد شهرداری البته به پای شورای شهر نوشته می‌شود اما شورای این دور کاری کرد که مردم «بد»ها را به پای شورا و «خوب»ها را به پای شهردار بنویسند. چون مردم دیدند که شورا چه کرد و شهردار چه کرد. در واقع شهردار پروژه اجرا کرد – اگر انتقادی هم به نحوه اجرا باشد در جای دیگری به آن پرداخته شده و فارغ از مبحث این مقال است- و شورا انتقاد کرد،  شورایی که باید خود می‌ایستاد و اگر انتقادی بود جواب می‌داد.
کار یاسوج از حرف‌های «رای آور» گذشته است، مرکز استان معضلاتی دارد که مردم هم خوب می‌دانند که این حرف‌ها به کارش نمی‌آید،  اینکه عضو شورایی بخواهد تنه به تنه شهردار بزند تا آرای خود را در دور بعدی شورا تضمین کند، برای مردم این شهر رنگ باخته است.

———————————————

مـاردین مهاجران- امید مردم

این مطلب بدون برچسب می باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *