آخرین اخبار

پیامدهای مفید و مضر تغییر نام استان

چند روزی است در رسانه ها و فضای مجازی جنجالهای بر سر تغییر نام استان به پاشده است قضیه از این قرار است که در سالهای پیشین برخی از سردمداران و مدیران تراز اول استان به این فکر افتادند که نام استان را تغییر دهند اما نباید این امر را تنها خواست مدیران اصلی استان […]

اشتراک گذاری
۰۱ آذر ۱۳۹۵
کد مطلب : 3405

چند روزی است در رسانه ها و فضای مجازی جنجالهای بر سر تغییر نام استان به پاشده است قضیه از این قرار است که در سالهای پیشین برخی از سردمداران و مدیران تراز اول استان به این فکر افتادند که نام استان را تغییر دهند اما نباید این امر را تنها خواست مدیران اصلی استان دانست بلکه باید به هر نحوی بپذیریم که عده ای از مردم خاصه دانشجویان و آنانکه در خارج استان رفت و آمد دارند خواستار این امر هستند .

حقیقت این است که دلایلی چون طولانی بودن و سختی تلفظ و همچنین تنافر حروف و کراهت در سمع باعث شده است که چنین فضایی به وجود آید و از ابتدا اصلا فرضیه ای به نام عدم شمولیت نام استان بر تمامی نقاط مختلف استان مد نظر نبوده است.

داستان اصلی از این قرار است که نام کهگلویه و بویراحمد برای هیچ فردی در خارج از استان در سطح ملی و منطقه ای نه قابل تلفظ هست و نه در حافظه اش می ماند .

اگر هم کسی پیدا شود که بتواند آن را تلفظ کند بی شک برای همان چند ثانیه است و بس .این کراهت و تنافر در حروف و سختی تلفظ نام استان بر می گردد به زمان یادگیری و یاددهی که در مراحل ابتدایی در مدارس سطح کشور برای یادگیری نام استان ما همواره دانش آموزان با سختی و کراهت مواجه می شوند که تا همیشه خاطره ای بد در ذهنشان نسبت به این نام بر جای می ماند.مع ذلک در مراحل پیشرفته تر و بالاتری که افراد وارد اجتماع می شوند در بدو برخورد با یک فرد دهدشتی یا یاسوجی یا…..که پی ببرند از کهگلویه و بویراحمد است به طور ناخود آگاه و به همان دلیل سختی در تلفظ در دوران دانش آموزی با یک دید بدبینانه و کم انگاری به او نگاه می کنند .

این ماجرا تا جایی کش و قوس پیدا می کند که هماره در مراکز اداری و دولتی و …در سطح ملی اگر فردی بنابه هر دلیلی نیاز به تکمیل یک فرم کوچک داشت باید یا خودش آن فرم را پر کند و یا بی خیال ماجرا شود.

از جهتی نرم تمامی فرمها و پرسشنامه های هویتی در کشور طوری طراحی نشده است که گنجایش این نام را داشته باشند .مع العسف عده ای با مقایسه نام استان در طولانی بودن با نام سایر استانها می گویند اگر این طولانی بودن بد است و فلان و فلان چرا استانهایی مانند آذربایجان و چهارمحال و… نام عوض نمیکنند در اینباره باید عنوان کرد که

آذر بایجانی ها دو استان غربی و شرقی اند و از جهتی نام آذربایجان بزرگ را با خود یدک می کشند لذا برای ابراز هویت خویش از دو کلمه ی غرب و شرق می گذرند.

چهارمحالی ها هم اگر تاکنون تغییر نداده اند بنابه این خاطر است که آنها بیشتر از کلمه ی “شهر کرد ” استفاده میکنند تا چهار محال و عاقلانه هم این است که این نامهای طویل و طولانی تغییر کنند.

با این وجود در راستای تغییر نام استان فرضیه های زیر محتمل است :

۱- اگر نام استان تغییر کند به دنبال آن هویت و تاریخ ما کم کم باید تغییر کند این فرضیه در جامعه شناسی زبان درست و منطقی است که برای تغییر هویت یک قوم ابتدا نام آنها را از آنان می گیرند و گرفتن نام به معنی گرفتن زبان و به تبع آن هویت است اما باید توجه داشت که چه نامی را می گیرند و چه نامی را می دهند عقل و منطق حکم میکند که گرفتن نام فعلی و اعطای نام زاگرس اگر به هویت ما تعالی نبخشد ذره ای از آن نمی کاهد.

از طرفی باید مد نظر داشته باشیم که سیاست های زبانی در جاهای اعمال می شود که احساس خطرش برای حکومت وقت از پیش محرز شده باشد حال که استان ولایتمدارکهگلویه و بویراحمد همیشه در رتبه ی یک حمایت از عرق ملی و کشور عزیز ایران است هیچ بهانه ای برای اجرای سیاست های زبانی در آن محتمل نیست.این قضیه را حضور نود و هشت درصدی مردم استان پای صندوقهای رای نیز تثبیت میکند.

۲-اگر نام استان تغییر کند ممکن است در نهایت به جدایی طلبی بخش های مختلف استان در سالهای آتی از جمله گچساران ، کهگلویه ی بزرگ ، دنا و غیره بیانجامد . این امر زمانی میسر است که جمعیت شهرهای مذکور و هر شهری که ادعای استقلال کند به حد نصاب خاص خود برسد که در آن صورت بنظر می رسد این فرضیه نیز با شکست مواجه شود چرا که در تقسیمات سیاسی کشور ملاکهای غیر از جمعیت از جمله زبان ، هویت ، مساحت، میزان نرخ تولید ، نرخ درآمد و….دخیل اند.

۳- با تغییر نام استان چه پیامدهایی مفید و مضری نصیب استان خواهد شد ؟ طبیعی است که اصل و ذات تغییر و تحول به هر نحوی از انحاء که باشد با سود و زیان همراه است اما این تحول باید طوری مدیریت شود که در آینده سودش بیشتر از زیانش باشد. کما اینکه جنجالهای انتخاباتی و سیاسی و هوچی گری های مغرضانه ، تشکیل کمپین و غیره هم همیشه بوده و هست ولی با تدبیر و مدیریت دقیق کوچکترین وقعی به این هوچی گریها نباید نهاد و در تغییر نام استان باید آنچه خیر و اصلح است مد نظر قرار گیرد ضمن اینکه نظر مردم فهیم نیز باید لحاظ گردد .و این مخالفتها و ایراد نظرهای مختلف و سلیقه ای همیشه بوده و هست و خیلیعادی و طبیعی هم هست و باید باشد.

۴-آنچه مسلم و محتملتر و قابل لمس است این است که در هر صورت نام استان تغییر خواهد کرد چرا که این استارت زده شد و سالهاست که ذهن بسیاری از مردم ، دانشجویان، کسبه و همه ی دست اندرکاران را به خود درگیر کرده است مفهوم این است که این قضیه به یک دغدغه تبدیل شده است و هرگاه مساله ای تبدیل به دغدغه شود درنهایت حل خواهد شد ولو اینکه زمان ببرد در این راستا بهتر است با کمی انعطاف، از مخالفتهای بعضا منطقی و بعضا سیاسی و … صرف نظر کرده و به پیشواز تغییر برویم .چرا که اگر چنین اقدامی الان صورت نگیرد زمان قضیه را حل خواهد کرد.

مبادا این کار را انجام ندهیم و روزی برسد که ملامت و پشیمانی از این مخالفت ها منجر به تغییر جدیدی شود که از تبدیل کهگلویه بزرگ ، گچساران و بهبهان در یک استان واحد خبر دهیم .

آن وقت است که زمان برای حسرت خوردن زیاد است ولی کاری از دستمان بر نمی آید.

این مطلب بدون برچسب می باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *