آخرین اخبار
اشتراک گذاری
03 August 2019
کد مطلب : 31956

استانداران کهگیلویه و بویراحمد همیشه از وجود اتاق فکرهای غنی بی بهره مانده اند، اغلب چند نفر در دور و برشان تعیین کننده بوده اند و همین سبب شده که اغلب افرادی که بر صندلی مدیریت ساختمان میرزای شیرازی تکیه زده اند، وقتی این استان را ترک می کنند با انبوهی از کارهای نیمه تمام و بر زمین مانده بروند.

اگر همین چند استاندار اخیر کهگیلویه و بویراحمد را بررسی کنیم، اکبر نیکزاد تپه استانداری را شخم زد و پیش از آنکه بتواند آن را فرجامی بدهد، رفت و یک طرح نیمه کاره وحشتناک بر جای گذاشت، پس از او حسین صابری که می خواست طرح های عمرانی را سامان بدهد، همه نیمه کاره روی دستش ماند و دولت تمام شد، موسی خادمی استان کهگیلویه و بویراحمد را با ۱۸۰۰ پروژه نیمه تمام تحویل گرفت و آنقدر به فکر راضی نگه داشتن همه بود که با همین تعداد پروژه و بلکه بیشتر به علی محمد احمدی تحویل داد. احمدی اما می خواست که علمی تر و دانشگاهی تر با استان برخورد کند اما عدم شناختش از استان و نداشتن اتاق فکر کار دستش داد و یک لاین پل سوم بشار را ساخت و با همین یک پروژه با استان کهگیلویه و بویراحمد خداحافظی کرد.

اغلب کسانی که بر صندلی استانداری در این استان نشسته اند از نداشتن برنامه رنج برده اند، البته ناگفته نماند که برنامه های کاغذی و مصوبی تا دلمان بخواهد در استان داریم ولی این برنامه ها برای ارائه به مرکز است و سودی به حال استان ندارد. حال کلانتری نیز از همین ابتدای کار پیداست که سرنوشت تمام استانداران سابق کهگیلویه و بویراحمد در انتظارش است.

کلانتری هم هرچند در ظاهر نشان می دهد که قصدش راضی نگاه داشتن همه نمایندگان نیست اما در باطن دارد به گونه ای عمل می کند که چنین مهمی از قصدش پیداست کلانتری همزمان هم می خواهد سیلاب کلوار را از فقر نجات دهد، هم به زیلایی برسد هم در چرام کاری ماندگار کند و هم نهضت عمران و سازندگی گچساران را ادامه دهد که همین نشان می دهد او نیز هنگام رفتن چیزی بیشتر از ۲۲۰۰ پروژه نیمه تمام کنونی بر جای خواهد گذاشت.

نگاه به استاندار مدیریتی است نه معجزه گر

از سوی دیگر انتظارهای افکار عمومی از استاندار نیز در سالهای اخیر تغییر کرده است نگاه مردم به استاندار دیگر نگاه معجزه گر نیست بلکه نگاه پی افکن و بنیاد ساز است اگر علی محمد احمدی تنها بر بحث سیما و منظر شهری مرکز استان متمرکز می شد و ماجرای پارک جنگلی را به فرجام می رساند، لاین دوم پل بشار را تکمیل می کرد و یا بر حوزه تخصصی خودش یعنی اقتصاد توسعه فوکوس می کرد و اعتبارات اشتغال را پیگیری می نمود که خرج آرایشگاه و بنگاه معاملاتی و خرید وانت نیسان نشود، قطعا لحظه خداحافظی چهره ای موفق بود اما استاندار سابق بر اساس دیدگاه اندک مشاورانش که غالبا معاونان و مدیرانش هم بودند در هر حوزه ای وارد شد، کاری نیمه تمام را شروع کرد و سپس رها کرد.

حال کلانتری اولویت های بزرگی دارد، تعطیلی صنایع استان و رکود بی سابقه در آنها خود به خود آمار بیکاری را بالا برده است حال روی کاغذ هر چه استاندار و مدیرانش فریاد بزنند که اشتغال افزایش یافته و بیکاری کاهش، مردم باور نمی کنند چرا که مردم انتظار دارند که استاندار برای رفع موانع تولید و خروج از رکود صنایع استان پاشنه کفش هایش را بالابکشد و از یک سر شهر شروع کند، صنایع را تک تک بررسی و آنانی که گیر یک دستور مدیریتی هستند را راه بیاندازد.

فضا و نمای شهری در همه شهرها و به ویژه در مرکز استان اولویت دیگری است که پیش پای استاندار است، اگر کلانتری همین بیخ گوشش نبیند که در مرکز استانی زندگی می کند که حتی یک خیابان خط کشی شده ندارد، فضای سبزش خشک شده و شهرداری به جای توسعه شهری خیابان ها را شخم زده است، که دیگر چگونه می خواهد دردهای زیلایی و سیلاب کلوار را ببیند اگر هم ببیند، برای پر کردن گزارش عملکردی است که به تهران ارسال خواهد کرد.

مشکلات استان مدیریتی است

واقعیت این است که بخش اعظمی از مشکلات استان مدیریتی است نه زیرساختی و آنچه که کلانتری باید روی میزش بگذارد و از هم تفکیک کند همین مشکلات استان است که کدام در زیر گروه مدیریتی و کدام یک در زیربخش زیرساختی قرار می گیرد اگر همین را بتواند منفک کند و مشکلات مدیریتی را حل و فصل کند، استانداری موفق است وگرنه در زمین مدیرانی بازی می کند که خرید قند و چای اداره شان را ناشی از الطاف نمایندگان می دانند و کم کاری هایشان را با تحریم های ترامپ توجیه می کنند.

قطعا همگان می دانند که کلانتری برای کنترل تصادفات جاده ای اگر هم بخواهد نمی تواند که تمام جاده های ما را چهاربانده کند اما می تواند برای ایمن سازی جاده ها فکری کند، یقه راه و شهرسازی را بگیرد که پیمانکار شما چطور وسط یک راه چهاربانده، یک پل دوبانده را ول کرده و رفته است، کلانتری باید اولویتش حل همین مشکلات مدیریتی باشد که سالهاست گریبان استان را گرفته است.

با این اوصاف اولین اولویت استاندار کهگیلویه و بویراحمد تشکیل اتاق فکری است که در آن مدیران بروکراتش جایی ندارند و در عوض اساتید دانشگاه، خبرگان و با تجربه های استانی جایگاه دارند جایی که استاندار و استانداری را به سمت اولویت های اصلی هدایت کند نه به سمت تشریفات اداری خسته کننده که تاکنون در کهگیلویه و بویراحمد جز آمارهای منفی چیزی بر جای نگذاشته است.

این مطلب بدون برچسب می باشد.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *