آخرین اخبار
اشتراک گذاری
22 June 2019
کد مطلب : 28954

هرکس که از اصفهان، فارس، بوشهر یا خوزستان که عزم سفر به کهگیلویه و بویراحمد داشته باشد دقیقا به تابلوی “به سرزمین چهارفصل خوش آمدید” که رسید متوجه می شود که جاده ها تغییر می کنند، چهاربانده ها دوبانده می شوند، شاید در گوشه و کنار همین جاده های مرگ تصادف های زیادی هم ببیند؛ به شهرها که رسید دیگر کاملا متوجه است که اینجا سرزمین اعجاب های مدیریتی است، روی کاغذ همه چیز عالی است و روی زمین این همه بیست های در کارنامه مدیران، توهمی خیالی.

در نبض سیاسی این استان نمایندگان مجلس ایستاده اند همان ها که باید بسترساز توسعه باشند اما قاتل توسعه اند، همان ها که در جیب هایشان انواع و اقسام گزینه های تصدی پست های مختلف دارند همان هایی که با تحمیل نیروهای کارنابلدشان، توسعه را در این استان به قربانگاه برده اند و متاسفانه دو استاندار تدبیر و امید در این استان قربانی این نگاه نمایندگان شدند، استاندارانی که با هلهله و شادی آمدند و با “خدا را شکر رفت” بدرقه شدند و البته در این میان مردم متهم گشتند که خوش استقبال و بد بدرقه اند اما واقعیت این است که دوران چهار سال استانداری خادمی آنقدر تلخ و گزنده بود که هیچ نقطه اتکایی نداشته باشد و دو سال استانداری احمدی به دو سال استانداری حرف البته از نوع قشنگش شهره است و علت العلل همه این تلخی ها هم در پشت درهای اتاق استاندار نهفته است، آنجا که نمایندگان کاغذ به دست گزینه هایشان را به استانداران تحمیل کردند و مدیریت این سالها عملا دست  استاندار نبوده است.

حال حسین کلانتری حکم استانداری کهگیلویه و بویراحمد را در دست گرفته و بزودی در اتاق تمام ام دی اف فلکه امام حسین (ع) مستقر خواهد شد اما نیازها و اولویت های شدیدی از همان روز اول گلوی مدیریت کلانتری را خواهد فشرد، کلانتری این روزها یا در تهران تکلیف نحوه مدیریتش را مشخص کرده و یا در چند روز ابتدایی در یاسوج و در اتاق خودش تکلیفش را مشخص خواهد کرد اما بدنیست که اولویت های کهگیلویه و بویراحمد را بار دیگر از نظر بگذرانیم شاید که کلانتری به گونه دیگری بخواهد مدیریت کند.

اولویت های سیاسی و اداری

کلانتری همچون دو استاندار پیش از خودش در دولت تدبیر و امید با مساله بزرگی به نام دخالت نمایندگان روبرو خواهد بود، دخالتی که همه بخش های مدیریتی را تحت تاثیر قرار خواهد داد و در دوران احمدی به کرات شاهد فرمانداران، بخشداران و حتی مدیران ستادی بودیم که از استاندار حرف شنوی نداشتند بالتبع استانداری که معاونانش برای نمایندگان غش می کنند و برای استاندار تب هم نمی کنند، هیچ کاری را نمی تواند پیش ببرد، کسی که بازوهای مدیریتی اش توسط دیگران مدیریت می شوند، اگر از توسعه و اقدام و عمل حرف بزند، تنها گوش ها را آزرده می کند و سردرد ها را بیشتر. پس کلانتری اگر می خواهد روزی که رفت تمجیدش کنند نه اینکه همه در وصف رفتنش شکر خدا کنند ابتدا باید راهش را از نمایندگان جدا کند وگرنه روز رفتن کلانتری همچون روز رفتن خادمی و احمدی تنها شادی شورانگیز مردم را فرا خواهد گرفت.

تحمیل مدیران ضعیف و کارنابلد در این سالها به مجموعه اداری استان همه سیستم ها را فشل و نفس بریده کرده است و وجود استاندارانی که حتی توان انتخاب فرماندار را هم نداشتند، سیستم اداری را با بحران مدیریت مواجه کرده است، کهگیلویه و بویراحمد استانی است که هر مجموعه اداری اش تافته ای جدا بافته از کل است و علت آن نیز این است که مدیران به قدرت هایی غیر از قدرت دولت و نمایندگان دولت وصل هستند و کسی حتی استاندار جرات بازخواست آنها را نداشته و ندارد، کلانتری برای اینکه استاندار باشد باید این سیستم اداری را نجات دهد وگرنه خودش هم در باتلاق مدیریتی فرو خواهد رفت که تا به خودش بیاید می بیند که اختیار ندارد و تحت کنترل نمایندگان مجلس و حتی بدتر از آن تحت مدیریت لیدرها و مدیر دفترهای آنهاست.

 

اولویت های عمرانی

احتمالا اولین چیزی که نظر استاندار جدید کهگیلویه و بویراحمد را جلب خواهد کرد، راههای این استان است، راههایی که دیگر آمار کشته شدگان و مصدومانش روزانه شده و بعضا حتی دو رقمی، استانی که در بحرانی ترین وضعیت راهها ادعای توسعه گردشگری دارد و عمران و جاده سازی نیز تقریبا متوقف شده و در همین مرکز استان نهادهای متولی از درج علائم در جاده ها عاجز مانده اند چه برسد به اینکه امیدوار باشیم جاده ای ساخته شود و بزرگراهی احداث گردد.

بعد از راهها وضعیت فرودگاه یاسوج بعد از سقوط هواپیما در بهمن ۹۶، بحرانی است، مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد تنها دو پرواز در هفته دارد که آن هم برای رفع تکلیف است وگرنه همه نیک می دانیم که دو پرواز به تهران دردی از حمل و نقل و ارتباطات هوایی این استان و بویژه مرکز گردشگر پذیر آن دوا نمی کند در کنار این ساختار حمل و نقل هوایی وضعیت بغرنج ارتباطات زمینی، نبود سیستم حمل و نقل منسجم قابل اتکا و دهها  نقص و نقیصه دیگر را اگر اضافه کنیم در کل می توانیم به وضعیت حمل نقل استان نمره بسیار بد بدهیم.

از راه و حمل و نقل که بگذریم، به طرح پایلوت لنده می رسیم جایی که محل بهره برداری سیاسی دو استاندار شد اما همچنان در این شهر هیچ کاری پیش نمی رود، قرار بود که لنده قلعه گنج بشود اما قلعه گنج که نشد هیچ که ثمره پایلوت لنده تنها برای مدیرانی بود که حق ماموریت بگیرند به قلعه گنج بروند و به لنده سر بزنند و نهایتا این لنده است که همچنان محروم خودنمایی می کند، کلانتری اما ماموریت ویژه ای باید داشته باشد که از لنده، قلعه گنج کرمان را بسازد وگرنه مردمان این استان هرگز این فرصت سوزی خادمی، احمدی و شاید هم کلانتری را فراموش نخواهند کرد.

کلانتری در حوزه عمرانی یک ماموریت اولویت دار در سطح شهرها هم دارد، به جز در گچساران که تاجگردون برای تغییر سیما و منظر شهری آستین بالا زده است، وضعیت شهرهای دیگر کهگیلویه و بویراحمد از منظر مدیریت شهری و سیما و توسعه درون شهری بغرنج و حتی بحرانی است. در مرکز استان حتی یک خیابان خط کشی شده و آسفالت روکش شده نداریم و علی محمد احمدی هرچند آغازگر یک توجه به توسعه مرکز استان بود و نصف یک پل را به عنوان تنها عملکرد خود در این استان به افتتاح رساند اما کلانتری اگر می خواهد ماندگار شود باید در توسعه شهری فعال تر باشد، اینجا تفکیک وظایف استانداری و شهرداری چندان معنایی ندارد و استاندار باید شهرداران را نیز مدیریت کند که اگر اینگونه نبود امروز بسیاری از همین فضاهای سبز درون شهری یاسوج نیز وجود خارجی نداشت.

اولویت های اجتماعی

استاندار جدید کهگیلویه و بویراحمد باید در حوزه های اجتماعی و فرهنگی نیز فعال شود، کهگیلویه و بویراحمد استانی است با پیشینه تاریخی مستحکم اما دریغ از یک رویداد بزرگ فرهنگی که شناسنامه این استان باشد، یاسوج، پایتخت کهگیلویه و بویراحمد تنها مرکز استانی است که سینما ندارد، اینجا تنها استانی است که مسئولانش از افزایش شمار گردشگران نه تنها خوشحال نمی شوند که مصاحبه می دهند و از مردم می خواهند به شهرهای سردسیر این استان سفر نکنند در حالی که اصولا باید رویدادهای فرهنگی و انتقال و حفظ فرهنگ در چارچوب جشنواره ها و در خلال اوج حضور گردشگران به عنوان برندهای معنوی این استان به کشور ارائه شود.

در حوزه اجتماعی نیز اوضاع چندان وفق مراد نیست، مساله خودکشی که دیگر به یکی از معضلات خاص استان تبدیل شده است و چندی پیش جدال ها بر سر آن بالا گرفت و سخن از اعتباراتی به میان آمد که توزیع شده و قرار بوده به کار خودکشی آید اما دچار حواشی شده و هنوز در ابهام است.

در تصادفات جاده ای نیز رکورد دار شده ایم و مرگ و میر و مصدومیت در جاده های کهگیلویه و بویراحمد به ماجرایی روزانه مبدل گشته است به طوریکه تنها در کمتر از ده روز بیش از ۱۰ کشته در جاده های این استان رسانه ای شده است که می طلبد هم در حوزه عمرانی و هم در حوزه فرهنگی و اجتماعی استاندار وارد میدان شود و شخصا مدیریت را برعهده بگیرد چرا که در این استان به اثبات رسیده است که اگر مساله ای اولویت استاندار نباشد و شخص مدیریت ارشد استان آن را پیگیری نکند، روی زمین می ماند و مدیران روی کاغذ از عملکردهایی حرف می زنند که عملا مشاهده نمی شود.

فقر و محرومیت دیگر مساله و پدیده اجتماعی بزرگ این استان است و نقاط محروم استان تاکنون محل سلفی گرفتن مدیران و استانداران بوده اند و در عمل اتفاق مهمی در مناطق محروم نیفتاده است زیلایی بویراحمد با اینکه حضور شاسی بلندهای زیادی را به خود دیده و حتی خبر از ردیف اعتبار ملی برای توسعه آنجا می دادند هنوز محروم است و حتی جاده هم ندارد، طرح بنیاد مستضعفان برای توسعه شهرستان محروم لنده به علت کم کاری مدیران در هاله ای از ابهام است و همچنان کهگیلویه و بویراحمد با داشتن پتانسیل های مختلف محروم است.

اولویت های اقتصادی

از منظر اقتصادی نیز میراث خوبی به حسین کلانتری نمی رسد، این روزها که استاندار جدید بر ساختمان میرازی شیرازی پای می گذارد وضعیت تعطیلی و رکود واحدهای تولیدی استان حاد است، در دهه نود سرمایه گذاری های جدید خوبی در استان آغاز نشده است، ظرفیت های توسعه ای از جمله گردشگری دچار روزمرگی شده و توسعه اقتصادی متناسب با پتانسیل نبوده است.

شاید مهمترین اولویت کلانتری همین بخش اقتصادی باشد، نجات تولید در استان اولین و مهمترین کاری است که استاندار جدید باید در کهگیلویه و بویراحمد شروع کند. سهم این استان از صنایع کشور بسیار ناچیز است و همین سهم اندک نیز در سایه مشکلات کشور و بی توجهی مسئولان استانی دچار رکود و تعطیلی شده و نگاه بد به سرمایه گذاری در استان رواج یافته است، این عوامل سبب شده که سرمایه گذران اغلب استان های دیگری را با پتانسیل های مدیریتی بهتر انتخاب کنند و اندک صنایع استان نیز زیر همین نگاه له شوند و از میان بروند.

در مقابل بر روی بحث گردشگری که این همه مانور داده می شود، نیز نگاهی به عنوان یک بخش اقتصادی وجود ندارد و اغلب نگاه درون استانی به گردشگر، نگاه به کسی است که می آید مزاحم می شود، زباله اش را می گذارد و می رود، این نوع نگاه سبب می شود که مسئولان استانی علاقه ای به شناسایی زمان های مناسب گردشگری، تدوین رویدادهای گردشگری و فعالیت رسانه ای، فرهنگی و اجتماعی برای جذب گردشگر نداشته باشند و واژه گردشگر تنها کلمه قشنگی است که در پشت تریبون ها به زبان می آید، حسین کلانتری باید مدیریت این بخش را نیز خودش بر عهده بگیرد و با کمک گرفتن از مشاوران علمی، دانشگاهی، رسانه ای، فرهنگی و فعالان گردشگری برای توسعه این بخش از اقتصاد تلاش کند وگرنه اگر کار را به مدیران زیر دست بسپارد در آخر در کارنامه اش در این حوزه نمی توان نمره قبولی قرار داد.

سخن ها بسیار است و مجال اندک، حال که حسین کلانتری در آستانه نشتن بر اتاق خودش در ساختمان خیابان میرزای شیرازی دارد، برای او آرزوی موفقیت می کنیم و امیدواریم که آنچه به عنوان شیوه مدیریتی برمی گزیند تلفیقی از اقدام اجرایی و تفکر علمی باشد که در آن نقاط ضعف استانداران سابق حذف شده و راهبردهای جدید جایگزین آن گشته و نقاط قوت آنها نیز تقویت گردیده است.

این مطلب بدون برچسب می باشد.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *