داغ بزرگی بود اما فراموشش کنید
به قلم سید رحمت الله خادمی
جناب میرآرش تقوی که هر از چند گاهی تقریریه ای شتاب زده احتمالاً از آن جهت که کفگیر مبارکشان به ته دیگ میخورد در حمله به خدمتگزار کهگیلویهی بزرگ منتشر میکنند.
پرواضح است همگان نیت و مقصود ایشان را یافتهاند.
پیروی کردن از یک خط مشخص فکری که قصدش فقط شخصی میباشد و خوش رقصی ایدهی نخ نما شدهای است که میرآرش از اولین ساعتهای اعلام پیروزی هاشمی پور دنبالش کرده و همچنان هم میکند.
همهی خوانندگان این یادداشت را دعوت میکنم به دیدن تمام مطالب و یادداشتهای جناب تقوی که همهشان در آرشیو سایت کبنا موجود است حتماً.
آنوقت میبینید که میرآرش اولاً نه هیچ نقد دلسوزانهای داشتهاند و نه حتی کلامی در جهت منافع کهگیلویهی بزرگ نوشتهاند.
ناگفته پیداست خط دهی به دیگران برای حمله به سردار کهگیلویه و تراوش کودکانهی اشعار بی قید و قافیه تنها این نکته را به ذهن متبادر میسازد که:
میرآرش خط فکریاش تخریب هاشمی پور است برای آنکه پاداشش را بگیرد حتی اگر شعلههای گرم شیتاب امید بیافریند یا از قیام تا سنت پترزبورگ برای روشن ماندن چراغ کهگیلویهی بزرگ هاشمی پور بدود و عرق بریزد.
اما لازم است بدانید آن عصری که دولتیها، زرخرید نمایندگان مجلس بودند گذشته است و امروز قوهی مجریه استقلال کاملش را بازیافته است از این رهگذر پیداست که بخش زیادی از کاستیهای موجود طبیعتاً از عهدهی هاشمی پور و هر نمایندهی دیگری بر نمیآید.
ضمن آنکه هاشمی پور آمده است که خدمت کند اما حتی ایشان و ما هم باور نمیکردیم که همچنان باید بعد از چهل سال از انقلاب اسلامی دغدغهی راه روستایی و شهری و برق و گاز باقی باشد پیداست اگر سابقون قدری دست ازصرفا قدرت مند کردن اطرافیان خویش برمی داشتند و حتی بیست درصد بیشتر از وضع موجود کار زیربنایی میکردند امروز نه دغدغهی آب چهار شهرستان را داشتیم و نه نگران کم سویی چراغها بودیم و نه در کهگیلویه کسی از سرما بر خود میلرزید یا گرمای تابستان بخورش میداد.
بله جناب تقوی سابقون اگر میکاشتند و امروز هاشمی پور درو میکرد شاید میتوانستیم نقد شما را وارد بدانیم و جور دیگری قلمدادش نکنیم
یادتان باشد اگر آن روزهای تاریک چراغ مطالبه گری و نقد مانند امروز روشن بود بدون تردید کهگیلویه روی ترش نمیشد از چهار دوره عقب ماندگی محض محض.
ایمان داشته باشید حتی اگر نهال نحیفی هم میکاشتید امروز درخت پهناوری شده بود اما شوربختانه تنها علف هرز کاشتید و امروز باید اول باغچه را حَرَس کنیم و آنگاه نهالی نو بنشانیم.
حق بده برادر،کار هاشمی پور را سخت کرده دوست عزیزتان.
هفت اسفند داغ بزرگی بود درست اما فراموشش کنید.
در همین پیشگاه سوگند یاد میکنم به جای حملههای کور اگر نقدی بجا و درست گفته شود با جان و دل میپذیریمش.
دست حق نگهدار وجدانتان.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
Leave a Reply