آخرین اخبار
اشتراک گذاری
14 September 2018
کد مطلب : 20780

سه روز پیش تحلیلی با تیتر *اسب آتش در پی انتقام نسل کشی چپ ها* از سوی دوست خوبم بهنام عکاشه منتشر شد و در آن به مواردی پرداخته بودند ، لذا ضمن احترامی که برای بهنام عزیز قائلم لازم دیدم جهت اطلاع عموم به ذکر برخی مسائل بپردازم.
ایشان در ابتدای تحلیل خود تاجگردون را به هیتلر شبیه کرده است در صورتی که این مقایسه از بیخ ایراد دارد که البته خود این موضوع جای بحث دارد و نحوه کاریزما شدن این دو نفر با هم بسیار متفاوت است.
هیتلر پس از روی کار آمدن آلمان بسیار ضعیف را به قدرت برتر اروپا تبدیل کرد و کاریزما شد اما تاجگردون جز ادامه تبعیض و نخبه سوزی و رسیدگی به اطرافیان چه کرده است؟
نویسنده در تحلیل خود قدرت گرفتن هر دو شخص را شبیه دانسته در صورتی که قدرت گرفتن هیتلر بر اساس توان و حس مبارزه و جنگجویی او بوده نه حیله و نفاق.
بهنام در تحلیل خود نوشته تاجگردون هم مثل هیتلر توسط دنیا بدنام شد ولی توسط مردم خود بزرگ .
در حالی که دنیا از قدرت گرفتن آلمان به وسیله هیتلر عصبانی بود و نمیخواست این موضوع را بپذیرد ولی مردم آلمان دقیقا به همین دلیل آدولف مغرور را دوست داشتند اما تاجگردون نه در سطح کلان نام نیکی دارد نه بین مردم خود محبوبیت بالا .
اگر در سطح جامعه خودمان از مردم سوال پرسیده شود خواهند دید اغلب از سر نیاز و احتیاج به ایشان روی خوش نشان میدهند نه از روی علاقه ، این موضوع در برخی از نزدیکترین افراد به تاجگردون نیز قابل لمس است. احتیاج و نیازی که حاصل نظام طبقاتی و فئودالیست که در سالهای قدرت تاجگردون باز سازی و اجرا شده است.
حال بماند که هیتلر فردی جسور و نترس، خودساخته و دارای روحیه نظامی بوده و در هیچ جای تاریخ کسی از اهل معامله بودن او چیزی ننوشته است .
تاجگردون بیش از هیتلر به چرچیل سیاستمدار کهنه کار انگلیسی شبیه است.
چرچیل که در انگلیس مظهر زیرکی و نیرنگ است در سالهای ابتدای ورود به سیاست نیز مثل تاجگردون ورود به پارلمان به هر قیمت را شعار عملی خود کرده بود. چرچیل اتفاقا درست مثل تاجگردون در خانواده ای متنفذ در سیاست زاده شده بود.
تغییر حزب از محافظه کاری به لیبرال در سال ۱۹۰۴ از سوی چرچیل درست مثل ماجرای پل بریم و اصلاح طلب و اصولگرا بودن تاجگردون است و همگان میدانند ایشان بخاطر منافع گاهی رادیکال و گاهی ولایی و گاه اصلاح طلب و گاه اصولگراست.
فردی که هم نمیتواند دل از سید خندانش بکند هم رهبری را فصل الخطاب میداند.
هم رفیق دزد است هم شریک قافله.
قدرت گرفتن با ثروت و حکومت کردن با نفاق!!! سیاست قدیمی این جریان فئودالیست که در سالهای اخیر بازسازی و اجرا شده است.
نویسنده سعی میکند در این تحلیل عدم حضور تاجگردون در جلسات مهم مجلس را به دغدغه انتخاباتی منطقه ربط دهد اما کیست نداند این اسب آتش بین دو گانه دولت(اهل معامله) و لاریجانی(مراد) سرگردان است و نمیداند برای منفعتش چه راهی انتخاب کند. نه میتواند از انتصابات و پست های دولتی نزدیکان بگذرد نه توان مقابله با لاریجانی دارد چرا که تاجگردون در این حدود ۷ سال هرچه دارد از لاریجانیست.
و گرنه کیست نداند تاجگردون هایی که از ابتدا به نخبه کشی در باوی شهره بوده اند حالا به خاطر حضور در جمع نخبگانی که کسی ندید قید حضور در جلسه سوال از رئیس جمهور را بزند؟
عکاشه در این تحلیل سعی دارد با ایجاد دو قطبی سید قدرت و تاجگردون بذر نفاق تاجگردون را در اردوگاه اصولگرایی آبیاری کند آن هم در زمانی که این اردوگاه بیش از هر زمانی به اتحاد نزدیک شده اند.
نویسنده اصرار زیادی بر بزرگ کردن اختلاف سلیقه بین دو نسل جریان راست و تبدیل این اختلاف سلیقه به بی اعتمادی و تقابل دارد در صورتی که اینگونه نیست و این دو نسل سال گذشته ثابت کرده اند با احترام متقابل و همگرایی قوی به چیزی جز تغییر به نفع مردم نمی اندیشند.
راست ها علی رغم تحلیل نویسنده نه از حرکات تاجگردون گیج شده اند نه قاعده بازی را فراموش کرده اند بلکه دنبال آگاه کردن جامعه و هدایت فضای جامعه از شومن بازی ها به واقع گرایی هستند.
نویسنده در جای دیگری از تحلیل خود باز هم مصر است نشان دهد جریان راست شاهد دو گروه پراختلاف سنتی و مدرن است و اینگونه القا کند شکست راستها موجب حذف گروه سنتی و خوشحالی نسل راست مدرن میشود در حالی که این دو گروه آنقدر اهداف مشترک و پروژه های بزرگ دارند که به اختلاف سلیقه های جزیی اهمیت نمیدهند.
شاید مهمترین پروژه مشترک این دو نسل پویای جریان راست دور کردن مردم از بازی های جریان زر و زور و تزویر باشد چرا که تاکنون موفقیت های خیلی خوبی حاصل شده است و صدای اعتراضات مردم مطالبه گر در دو سال اخیر خود گویای این قضیه است.
مردم اگر عاملان تبعیض و محرومیت را بشناسند دیگر نیازی به یقه پاره کردن های شب انتخابات نیست و این مهمترین هدف جریان راست است.
هر چه جلوتر میرویم پوچی و ناتوانی جریان چپ در برابر تاجگردون بیشتر به چشم می آید و مشخص نیست آنها پس از دوران پسا تاجگردون که به زودی فرا میرسد چه برنامه ای دارند اما آنچه مشخص است اینست جریان چپ اگر تاکنون به زوال کامل نرسیده باشد با این روند باید به زودی فاتحه شان خوانده شود و پیرمردهایی که سالهای اخیر تنها عروسک خیمه شب بازی تاجگردون شده اند باید از دنیای سیاست کوچ کنند درست مثل سران قشقایی!!!
این مرقومه به تدریج در ماه های آتی با تحلیل آرایش گروه ها و افراد تکمیل خواهد شد.

 

این مطلب بدون برچسب می باشد.

۱۳ responses to “سیاست چرچیلی تاجگردون/ قدرت گرفتن با ثروت و حکومت کردن با نفاق!”

  1. Anonymous says:

    احسنت به نویسنده با تحلیل هایش .خصوصا ارتباط شخصیتی نماینده محترم با چرچیل .

  2. فرهنگی says:

    آفرین بر پختگی و جسارت فدایی عزیز
    دانش آموز دیروز و تحلیلگر امروز

  3. باوی says:

    واقعا درود وصد درود بر نویسنده

  4. Anonymous says:

    واقعا حقیقت رو گفتی اقای عکاشه سکه دورو هستن

  5. باوی says:

    واقعا حقیقت رو گفتی اقای عکاشه سکه دورو هستن

  6. باوی says:

    چرچیل گفتی و بس…..
    واقعاً این مثال چرچیل برازنده تاجگردونه………..

  7. حامد says:

    دقیقامثله قضیه ی شهردار وشوراا..که تاجگردون هم باشهردار پایه هست هم بااعضای مخالفش…وهوای هدو گروه رو دا ره

  8. گچساران says:

    درود بر اقای فدایی. عکاشه تمام هم و غم خود را به کار میگیرد که تاجگردون را بزرگ نشان دهد ولی ماه همیشه پشت ابر نمیماند

  9. حسن says:

    درود بر اقای فدایی‌. عکاشه همیشه تلاش دارد تاجگردون را بزرگ نشان دهد ولی ماه همیشه پشت اببر نمیماند

  10. گچساران says:

    تاجگردون هیچ مرام و روش خاصی ندارد. مثل افتابگردان هر روز به یک سمت رو میکند

  11. محمد says:

    چرچیل هم ویژگی های خوبی داشت برا مردمش خوب کار کرد. ایشون فقط خودش و بستگانش را میبیند

  12. اصلاح طلب says:

    تاجگردون منفعت طلب است نه اصلاح طلب

  13. تقی says:

    معامله گری تاجگردون شهره عام است

Leave a Reply to محمد Cancel reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *