نامه ای به تئوریسین باز باران

جناب آقای غلامرضا تاجگردون نماینده ی محترم مردم شریف تهران و باشت در مجلس شورای اسلامی
با سلام و احترام
جنابعالی و طیف رسانه ای ستایشگرتان و هم چنین حلقه ی بنوشکه با سرپوش گذاشتن بر تمام کم کاری های جنابتان تلاش دارند شما را آن قهرمانی معرفی کنند که بیت الغزل همه ی خوبی هایی.
اگر سرمبارک سرگرم لابی های طایفه ای و باج دادن های کلفت به لیدرهای گردن گلفتتان است خوب جایی گیر است اما بدانید هیچ ماهی پشت ابرنمی ماند حتی هلال رمضان با همه ی تشنگی و تحمل روزه ای سخت آخر رخ می نماید.
اما لازم است اولا در جهت خارج کردن خواهر گرامی که به فرض امیرکبیر بودنتان پوست خربزه ی مهدعلیا می شود نامش را گذاشت و در ثانی برای استحضار عوام کهگیلویه و بویراحمد که گمان می کنند شما آن قهرمان آرمانی استانشان هستید و خاصه شریف نشینان دو حوزه ی کهگیلویه ی بزرگ و بویراحمد و دنا که گمان می کنند شما همان غاز ، مرغ همسایه هستید نکاتی را یادآور می شوم و واقعیتی را تذکر می دهم.
جنابعالی وقتی سرمست از گاوقربانی ع ن در نازمکان حرف از وحدت می زدید و باهمان شگرد نخ نما شده تان از اینکه ترکی در جمعتان نیست می خواستید القا کنید که برایتان باشت و نازمکان فرقی ندارد تنها خواسته ی این مردم که دست برقضا مانند خانواده ی شما شهید هم داده اندرا به هیچ انگاشتید و پس از آن مسجد سرتیره و خانه ی خدا محل کذب گویی بعدیتان شد .
جوجوجه فوکلی های رسانه ایتان که آنها هم مثل خودتان در املای صحیح خیلی کلمات درمانده اند اما شوربختانه بازهم مانند خودتان پوپولیسم های قدر قدرتی هستند در بوق کردند که غلام ، غلامی اش را بجا آورده است اما گند بلوف هایتان امروز درآمده است وقتی پیرزن نازمکانی *چوپ در چاله می زند و نفرینتان می کند.
معمار کبیر اقتصاد ایران، فخر نمایندگان استان ، لابی گر کبوتران بال شکسته ی ATR ، تئوریسین بنوشکه ، جناب غلامرضا تاجگردون الان یکسال از وعده ات می گذرد
شما که تابلوی اعلاناتت خوش رقصی برای باشتی ها و غارت همه ی آب های جاری و سدشده ی شهرستان برای باشت است مرد باشید و رسما اعلام کنید نماینده ی باشت هستید وتهران آنوقت تکلیف ما روشن است .
آنوقت دادمان را پیش یک پدرآمرزیده ی دیگر می بریم.
مردم استان بدانید و آگاه باشید تاجگردون اگر کاری می کند و امیر کبیری در ذهنتان است و معماری ، آنجایی است که یک جایش به باشت وصل است و دیگر هیچ .
اگر در لیشتر کاری کند چون حیاط خلوت مخالفین است
اگر برای ترک ها کاری می کند که نمی کند چون تطمیع حلقه ی بنوشکه درکار است و تهدید حلقه ی مشغولین پتروشیمی، می کند.
در آخر یک سوال ؟
چگونه است معمار کبیر اقتصاد ایران عاجز مانده است از حل مشکل بی آبی چند روستای تقریبا کوچک …
مگر نه این است که عطر و طعم چمپای رودبال جنابشان را آنقدر مدهوش کرده است که روی لب های تشنه ی نازمکان پا می گذارد و کمی آنسوتر رودبال را روستایی کرده که شب هایش ، شبیه شب های هیچ روستایی حتی در بهترین نقطه ی ایران هم نیست.
پانویس اول: برای رسیدن به رودبال باید از لب های تشنه ی نازمکان گذشت.
پانویس دوم: چوپ در چاله زدن : نفرین کردن
پیوست: حضرت آیت الله ملک حسینی دامت برکاته